پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳۰۳ مطلب با نشانه «نقل قول» ثبت شده است

نقل قول

معرفت سپاسگزاری

سپاس خداى را که اگر بندگانش را از معرفت سپاسگزارى بر عطایاى پیاپى که به آنان داده، و نعمت‏هاى پیوسته که بر ایشان کامل ساخته، محروم مى‏نمود، نعمت‏هایش را صرف نموده و سپاس نمى‏گزاردند، و در روزى او فراخى مى‏یافتند و شکر نمى‏کردند، و اگر چنین مى‏بودند از حدود
انسانیت بیرون شده به مرز حیوانیت مى‏رسیدند، و چنان مى‏بودند که در کتاب محکمش فرموده: «ایشان جز به چارپایان نمانند بلکه از آنان گمراه‏ترند.»

سپاس خداى را بر آنچه از وجود مبارکش به ما شناسانده، و بر آنچه از شکرش به ما الهام فرموده، و بر آن درهاى دانش که به پروردگاریش بر ما گشوده، و براخلاص‏ورزى در توحید و یگانگیش ما را رهنمون شده، و قلب ما را از الحاد و شک در کار خودش دور داشته، چنان سپاسى که با آن در حلقه سپاسگزاران از بندگانش زندگى بگذرانیم، و با آن بر هر که به خشنودى و بخشایش او پیشى جسته سبقت گیریم ...و سپاس خداى را چه زمانى مى‏توانیم بجاى آوریم؟ هیچگاه!

و سپاس خداى را که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد، و آلات بستن آنها را مقرر فرمود، و ما را از نسیمهاى حیات‌بخش بهره‏مند کرد، و اعضاى انجام دادن کار به ما مرحمت فرمود، و ما را با روزی‌هاى پاکیزه خوراک داد، و به فضلش ما را بى‏نیاز کرد، و به عطاى خود سرمایه بخشید، آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداریمان را بسنجد، و از انجام محرمات نهى فرمود تا شکر ما را بیازماید، بعد از این همه لطف از فرمانش سر پیچیدیم، و بر مرکب محرماتش سوار شدیم، با این همه به عقوبت ما شتاب ننمود، و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود، و از سرِ مهربانى و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید.

سپاس خداى را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایى کرد که این حقیقت را جز از عطاى او نیافتیم، اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو، و احسانش در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظیم است، زیرا روش او در پذیرش توبه در رابطه با گذشتگان چنین نبوده، بدون شک آنچه را در توانایى ما نبوده از ما برداشته،و جز در خور امکان ما به ما تکلیف نفرموده، و ما را به غیر از کار آسان وانداشته، و در این زمینه براى هیچ کدام از ما حجت و بهانه‏اى باقى نگذاشته، پس در میان ما بدبخت کسى است که برخلاف رضاى او ترک طاعت کند، و خوشبخت از ما کسى است که به سوى او توجه نماید. 

 

* قسمتی از مناجات اول صحیفه سجادیه

نقل قول

همه حرف این روزهای من!

بار خدایا به تو پناه می‌آورم از طغیان آز، و تندی خشم و چیرگی حسد، و سستی صبر، و کمی قناعت، و بدی اخلاق، و زیاده روی در شهوت، و پافشاری در عصبیت، و پیروی هوا و هوس، و مخالفت با هدایت، و خواب غفلت، و کوشش بیش از اندازه، و انتخاب باطل بر حق، و پافشاری بر گناه، و کوچک شمردن معصیت، و بزرگ شمردن طاعت، و فخر و مباهات با ثروتمندان، و تحقیر تهی‌دستان، و کوتاهی در حق زیردستان خود، و ناسپاسی نسبت به آن که به ما خوبی کرده، یا آنکه ستمگری را یاری کنیم، یا ستمدیده‌ای را تنها گذاریم، یا آنچه را که حق ما نیست بخواهیم، یا از آنچه را که نمی‌دانیم دم زنیم. و پناه می‌بریم به تو از اینکه نیت داشته باشیم به کسی خیانت ورزیم، و در کردارمان خودپسندی نماییم، و آرزوهای خود را دور و دراز سازیم. و به تو پناه می‌بریم از زشتی باطن، و ناچیز شمردن گناه، و از چیرگی شیطان در وجودمان و از اینکه روزگار ما را به سختی دراندازد، یا سلطان بر ما جور و ستم روا دارد. و به تو پناه می‌بریم از آلوده شدن به اسراف، و بلای تنگ دستی. و به تو پناه می‌بریم از سرزنش دشمنان، و نیازمندی به همنوعان، و از زندگی در سختی، و از مرگ ناگهانی و بدون توشه. و به تو پناه می‌بریم از حسرت و اندوه بزرگ، و مصیبت سترگ، و از بدترین تیره بختی، و از بدفرجامی،  و ناامیدی از ثواب، و فرود آمدن عذاب. بارخدایا بر محمّد و آلش درود فرست، و مرا از همه این امور در پناه رحمتت جای ده و نیز همه و مردان و زنان مومن را، ای مهربان‌ترین مهربانان.

 

* نیایش هشتم صحیفه سجادیه

 

نقل قول

مسیر عشق چه دشوار می‌شود بی تو

 

فضای سینه شرربار می‌شود بی تو               بیا که حال دلم زار می‌شود بی تو

بیا! اگر که نیایی رفیق دیرینت                        رفیق لشکر اغیار می‌شود بی تو

ربیع با تو ربیع است ای صنم ور نه                  بهار بر سرم آوار می‌شود بی تو

بخر که این دل زنگار خورده‌ام آقا                    خرید نسیه‌ی سمسار می‌شود بی تو

عطای دست تو شغل مرا گدایی کرد              گدای دست تو بیکار می‌شود بی تو

بیا و ملتفت آه سینه‌ی من باش                   محل به سینه‌ام انبار می‌شود بی تو

ببین که کاسبی این زمانه‌ی مردم               به سبک و شیوه‌ی کفار می‌شود بی تو

برای امت چشم انتظار فکری کن                 جهان به دیده‌مان تار می‌شود بی تو

بدون تو سفر کربلا نمی‌خواهم                    مسیر عشق چه دشوار می‌شود بی تو

یتیم عسگری ای غایب از نظر برگرد             دلم هوای تو را دارد از سفر برگرد

 

* این شعر در روز 24 بهمن 91 توسط حاج منصور ارضی خوانده شده است.

منبع: سایت دوستداران حاج منصور

 

نقل قول

ای کاش دلبرم به دعایم زند صدا

تا که مقیم درگه جانان شود کسی                   یک لحظه کافی است پشیمان شود کسی

وقتی که بخشش و کرمت بی‌نهایت است          دیگر چه جای آنکه هراسان شود کسی

آید شبی توشه یک عمر را بَرَد                        وقتی که بر سرای تو مهمان شود کسی

توبه کند یکی، همه بخشیده می‌شوند              در چشم تو بس است نمایان شود کسی

مشتاق‌تر از تو به مناجات، بنده نیست               تا چه رسد برای تو گریان شود کسی

با این همه کرم، که ز دست تو دیده‌ام                راضی نمی‌شوی که پریشان شود کسی

ای کاش دلبرم به دعایم زند صدا                      خوب است در حضور تو عنوان شود کسی

وقتی حسین (ع) کشتی سلم و نجات ماست     کی در هراس و وحشت طوفان شود کسی

 

* این شعر توسط حاج منصور در شب 22 ماه رمضان سال 90 خوانده شده است.

* فایل صوتی این شعر را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید.

 

نقل قول

پیاله‌ها همه از خشت خام زاده شدند!

کریم‌های دو عالم بنام زاده شدند                        زبانزد همه خاص و عام زاده شدند

اگر که ظرف نباشد، توقع «می» نیست                 شراب‌ها همه از فیض جام زاده شدند

چقدر خام شدم تا کمی مرا بپزند                         پیاله‌ها همه از خشت خام زاده شدند

تو امر کردی و تکوینا استجابت شد                        و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند

جواب دادن تو اشتیاق می‌آرد                              سلام‌ها ز علیک السلام زاده شدند

چه خوب شد که محبان حلال زاده عشق              و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند

حسن، حسین و یقینا حسین هم حسن است        نشسته‌ام که ببینم کدام زاده شدند

همین دو تا پسر فاطمه، همان اول                       امامزاده شدند و «امام» زاده شدند

چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است                      بزرگ‌ها همه با احترام زاده شدند

بساط نوکری ما کنار تو پهن است                        از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند

عجیب نیست بدنبال گنبدت هستیم                     کبوتران همه بالای بام زاده شدند

چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی                که از قعود تو صدها قیام زاده شدند

 

* این شعر در شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) سال 91، توسط حاج منصور خوانده شده است.