پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳۰۳ مطلب با نشانه «نقل قول» ثبت شده است

نقل قول

من و جدایی از دلبرم خدا نکند

سحر برای دلم فرصتی مناسب بود             که گفته یار دل من ز دیده غائب بود
مرا به حال خودم وانمی‌گذاری هیچ             کدام لحظه‌ی عمرم بدون صاحب بود
کدام روز گذشته ز عمر شیرینم                  که مخفی از نظرم آن جمال جاذب بود
امامِ حاضرِ من غائبت نمی‌خوانم                 شبانه روز نگاهت مرا مراقب بود
من و جدایی از دلبرم خدا نکند                   که بود آنکه همیشه مرا مواظب بود
چنان به دیده مردم سفارشم کردی            که گویی از تو به من احترام واجب بود
به احترام تو هم که شده غلام شما           چه خوب بود که بر نفس خویش غالب بود
گذشته‌های نه چندان گذشته از شهدا        هماره در نظرم خاطرات جالب بود
شبانه روز از آن لحظه‌ای که یادم هست       به کربلای دلم ذکری از مصائب بود
همیشه کنج تنورِ دلِ مسلمانم                  به گوش خسته دل روضه‌های راهب بود
برای ناحیه خواندن همیشه عاشوراست      برای هر که مجنون حسین طالب بود


 

* این شعر توسط حاج منصور در تاریخ 19 مهر 90 خوانده شده است.

* منبع: دوستداران حاج منصور

 

نقل قول

عزت گنج تو

بخشیدن ما این همه تدبیر ندارد                       در شهر کسی هست که تقصیر ندارد؟

کوشش مکن این‌قدر به بندم بکشانی                دلداده‌ی تو حاجت زنجیر ندارد
وقتی که در ِسفره شاهانه چو باز است             یک بنده کم و بیش که تأثیر ندارد
گفتم که شبی با تو به خلوت بنشینم                خواب من ِ هجران زده تعبیر ندارد
یک بار نشد زود به سوی تو بیایم                       این آمدن توست که تأخیر ندارد
در سینه ز بد حالی من آه نمانده                       این خسته‌ی عصیان، به کمان تیر ندارد
جز من که خجالت‌زده از شرم گناهم                   در شهر یکی ناله‌ی شب‌گیر ندارد
تا آنکه من از عزت گنج تو خرابم                          ویرانی من منت تعمیر ندارد
تا رحمت تو در ید پر فیض حسین است                یک بنده دگر سر به سوی زیر ندارد

* این شعر در شب ۲۵ رمضان سال ۸۷ توسط حاج منصور خوانده شده است.

 

نقل قول

مشتاق نوای بنده

خواهش مسکین کند لطف و عطا را بیشتر           می‌کشد اهل کرم، ناز گدا را بیشتر
هر چه من آلوده گشتم پرده‌پوشی کرده‌ای           هر چه من بد کرده‌ام، کردی مدارا بیشتر
من خبر دارم که مشتاق نوای بنده‌ای                  دوست داری بندگان مبتلا را بیشتر
از سر احسان تو شد آرزوهایم زیاد                      سفره‌ی رنگین نماید اشتها را بیشتر
تا سروکارم به اهل معصیت افتاده است               قسمتم شد غفلت و کردم خطا را بیشتر
این منم حالا که پیش روی تو افتاده‌ام                  خوب‌تر باشد ببینی زیرپا را بیشتر
خودنمایی هم درِ این خانه دارد قیمتی                می‌خرد اما گدای بی‌ریا را بیشتر
بس که امر معصیت راه نگاهم بسته است           گم نمودم جلوه‌ی نور خدا را بیشتر
تا به کی آن گوهر نرجس از ما غائب است           دیدمش کمتر چون گشتم هر کجا را بیشتر
مشهد و شهرالنبی، سامرا باشد عزیز                دوست می‌دارم ولی کرب و بلا را بیشتر
تا که دیدند آمده بر تل خاکی، خواهری                بر حسینش می‌فشردند نیزه‌ها را بیشتر
تا میان قتلگه تا دید وضع خیمه را                      بین مقتل می‌کشید او دست و پا را بیشتر
در شرار خیمه‌ها می‌گفت زین‌العابدین               عمه جان! باشد حواست بچه‌ها را بیشتر
گوشواره روی گوش دختران خردسال                  حرص آرَد دست‌های بی‌حیا را بیشتر
جسم پرخونی که صدپاره ز تیر و نیزه شد           حس نماید ضربه‌های سخت پا را بیشتر
تا بگیرد جایزه شاهد به کارش می‌گرفت             من شکستم بوسه‌گاه مصطفی را بیشتر



* این شعر در شب ۲۳ رمضان ۹۰ توسط حاج منصور خوانده شده است.

نقل قول

آیا مشکلات داخلی ما تقصیر آمریکاست؟

ما همه‌ى مشکلات را به گردن امریکا نمى‌اندازیم – مشکلات ما از خودمان است – منتها دشمن مى‌خواهد از این مشکلات حدّاکثر استفاده را بکند و پدر کشور و ملت را دربیاورد؛ این را هم نگوییم؟! ما نمى‌گوییم اگر تورّم هست، تقصیر امریکاست؛ نه، اگر تورّم و کاهش قدرت خرید و کمبود اشتغال هست، چه کسى گفته تقصیر امریکاست؟ این تقصیر خود ماست، تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم امریکا را مى‌آوریم، مى‌خواهیم بگوییم گرگى کمین گرفته و پشت خم کرده تا به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان مى‌گوییم ضعفها را برطرف کنید؛ به شما مى‌گوییم متوجّه این دشمن باشید تا به شما حمله نکند. وقتى دزدى کمین کرده است، وقتى حیوان وحشى‌اى در کمین انسان است، وقتى دشمن سلطه‌گرى در کمین یک ملت است، یکى از وظایف اساسى و مهم مسؤولان و رهبرى کشور این است که به مردم بگویند توجّه کنید؛ و نیز کارهایى که مى‌دانند جلوِ آسیب دشمن را مى‌گیرد، به مردم بگویند و از آنها بخواهند؛ والّا نخیر، ما مشکلات داخلى کشور را به گردن امریکا نمى‌اندازیم.

 

* بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسه‌ى پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتى ۱۳۸۲/۲/۲۲

نقل قول

دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست

در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست               زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست
باید به بال رفت و درآورد گیوه را                         در بارگاه طور به پا احتیاج نیست
بوی طعام سفره، خودش می‌کشد مرا               تا خانه‌ی تو راهنما احتیاج نیست
تو بی‌وسیله هم بلدی معجزه کنی                    دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست
خواهش نکرده اهل کرم لطف می‌کنند                اینجا به التماس گدا احتیاج نیست
تو با سکوت کردن خود، جنگ می‌کنی               تیغ تو را به کرب و بلا احتیاج نیست
وقتی به خاک مادر تو سنگ قبر نیست               دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست
محشر برای رو شدن اعتبار توست                     کی گفته است روز جزا احتیاج نیست؟
وقتی برات کرب و بلا را تو می‌دهی                    تا که حرم رویم، دعا احتیاج نیست



* این شعر در شب ۱۵ رمضان ۹۰ توسط حاج منصور خوانده شده است.