من کیستم که لطف خود ابراز میکنی در را نیامده به رویم باز میکنی
من چوب قهر کردن خود را نخوردهام از بس میآوری و مرا ناز میکنی
اول تویی همیشه که لبخند میزنی اول تویی همیشه که آغاز میکنی
من یک گناه کردهی گردن شکستهام آیا مرا دوباره سرافراز میکنی
بگذار خوب گریه کنم از خجالتت امشب که باز در به رویم باز میکنی
گفتم پرم شکسته، به دردت نمیخورد گفتی دلت شکسته و پرواز میکنی
من آدمم، یقین میکنم که باز با یک حسین (ع) در دلم اعجاز میکنی
* این شعر توسط حاج منصور ارضی در شب 7 رمضان سال 90 خوانده شده است.
* فایل صوتی این شعر را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.
سائل آشفتهام با تو پریشان نیستم بیسروسامانم، دنبال سامان نیستم
در حرم پروانه خاکستر شود راضیتر است در میان شعلهات فکر گلستان نیستم
آیهی کهف تو، سگ را هم طهارت میدهد دست بر دامان شدم، آلودهدامان نیستم
به همین مورِ تو بودن، تا قیامت راضیام هیچ محتاج مقامات سلیمان نیستم
سجده آوردن اگر شرط مسلمان بودن است گر به پای تو نیفتم من مسلمان نیستم
من سرم را نذر کردم هر چه بادا باد باد گر ببازم در دو عالم من پشیمان نیستم
میهمان خوشحال اما میزبان خوشحالتر بر سر هر سفرهای اینگونه مهمان نیستم
گیسویی دارم به درد گردگیری میخورد ورنه من دنبال گیسوی پریشان نیستم
نذر کردم که فقط امروز را گریه کنم در ازای صبح فردایی که گریان نیستم
* این شعر ۲۸ صفر ۹۰ (امروز) توسط حاج منصور خوانده شده است.
قال الحسن علیه السّلام:
علیکم بالفکر فانّه حیاة قلب البصیر و مفاتیح ابواب الحکمة.
امـام حسن مـجتبى علیه السّلام فرمودند:
بر شما باد که فکر کنید و در همه کارها با فکر و تحقیق پیش بروید؛ زیرا فکر، مایهی حیات قلب آگاه و بینا است و کلید درهاى حکمت است.
از لبان یا صنم پر میکشد تا یا صمد بت پرستی که ز بوی عشق میگیرد مدد
مسلم و کافر ندارد نام مولایم علی مثل اکسیری نهفته در دل هر خوب و بد
از تمام خانههایی که گدا را میخرند من فقط پشت در این خانه را هستم بلد
نیست از نام علی نامی بلند آوازهتر نیست فرقی بین او با قل هوالله احد
ما علی گفتیم اما مرتضی وقت نَبَرد ذوالفقارش را به جز با ذکر یا زهرا نزد
هر که از عشق علیِ مرتضی دم میزند حق به نامش سر در فردوس پرچم میزند
هر کسی پای تو را بوسید آقا میشود چشمهای که پای تو جوشید دریا میشود
از نگاهی که به سلمان میکنی پیداست که کافر دین با نفسهای تو منّا میشود
فرق بین شاه و رعیت نیست در فیض ظهور هر که میآید در ایوان نجف جا میشود
خوش به حال امتی که طبق گفتار نبی مرتضی در خانه آن قوم بابا میشود
ما و احسان قدیمت یا صراط المستقیم اهدنا سوی حریمت یا صراط المستقیم
از رطوبتهای چشمان تو شبنم شد درست شبنم افتاد و زمین گُل گشت و آدم شد درست
نوح را نجار کرد عشق علی و بعد از آن بهر قوم نوح یک کشتی محکم شد درست
رد نعلین علی را دید رویش پا کشید تا که زیر پای اسماعیل زمزم شد درست
اسم اعظم بود و در عیسی تجلی کرد و بعد آن دم احیاگر عیسیبنمریم شد درست
آنقدر خرمای کال از دکه تمار برد تا که آخر کار و بار دخل میثم شد درست
در غدیر خم پیمبر چند ساعت داد زد آی مردم با ولایت دین خاتم شد درست
ای که نامت خورده روی تارک دنیا علی منصب شاهی مبارک باد بخ ٍ یا علی
ساقی امشب میگساریها به نَسلَت منجر است چون به جای کاسه لبهایم کنار کوثر است
جرعه نوشم کن، خرابم کن، بیندازم ز پا زانویم پیش شما افتاده باشد بهتر است
چند تا رکعت رکوعت را بیفزا، پشت در در میان سائلان دعوا سر انگشتر است
عرش را در زیر پا داری وگرنه کِی کسی جای پاهایش به روی شانه پیغمبر است
سرزده کافیست تا که عازم میدان شوی تار و مار رقص شمشیر تو صدها لشگر است
از دم تیغت گذر کردند سرها بیشمار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
ای سر تو یک سر و گردن سر از سردارها ای به امید تماشایت همه بازارها
پیش ما بیچارهها سر کردن از نقص تو نیست تو گل باغ ولایی ما کنار خارها
مادران از کودکی دادند یاد بچهها با علی باش و مشو دل ناگَران کارها
ای مدار خانهات کهف الوری اذنم بده همچو سگ زانو زنم پای شیار غارها
تو همین که فاطمه باشد کنارت کافی است میروند از دور تو بعد پیمبر یارها
بعد پیغمبر تویی با خانهای که سوخته با غم زهرا و آن دردانهای که سوخته
مانده جای غزوههای سخت و سنگین بر تنت سر به زیر آورده با تیغ نگاهت دشمنت
آخر ای مولا تو را با ضربههایت بنگریم یا به آن اطفال بی بابا سواری دادنت
آن مدالی که غدیر انداختی را بنگریم یا طنابی که میافتد به دور دست و گردنت
آنقدر طولی نینجامید تو را لبخندها زود میآید زمان وای زهرا گفتنت
همسرت را پیش چشمان تو آتش میزنند اصلا ای آقا روز عید لال باشم بهتر است
* این شعر در عید غدیر سال 90 توسط حاج منصور خوانده شده است.
* منبع: سایت دوستداران حاج منصور ارضی
امروز شعار جمهورى اسلامى، آزادفکرى است؛ توسعهى علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسانها و اختیارات انسانهاست؛ مهربانى و مهرورزى میان افراد انسان است؛ اینها شعار و پیام اسلام است؛ دنیا دنبال اینهاست.
منطق امام بزرگوار ما، منطق عقل، منطق فکر، منطق عملِ روشنبینانه، منطق انسانیت و هنجار انسانى و اخلاق انسانى و فضائل اخلاقى بود؛ دنیا دنبال این است. مظهر بیدارى اسلامى کسانى نیستند که با چهرهى عبوس و گرفتهى خود با همهى دنیا - حتى با مؤمنین و مسلمین - مواجه مىشوند؛ عدهیى را تکفیر مىکنند؛ عدهیى را با قومگرایى، عدهیى را با طایفهگرایى، عدهیى را به بهانههاى نادرست مورد تهاجم قرار مىدهند. وجود اینها بشدت مشکوک است، که اصلاً چنین کسانى هستند یا در واقع همان عوامل سرویسهاى جاسوسى اسرائیل و امریکا و انگلیساند که دارند اینطور فعالیت مىکنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دستخوش فعالیت خودشان کردهاند. این هم واقعیتى است که نمىشود آن را انکار کرد.
واقعیت دیگر این است که دنیاى غرب با همهى توان خود نتوانسته است بر بیدارى اسلامى فائق بیاید. در مناطق گوناگون اسلامى این همه علیه اسلام، علیه جمهورى اسلامى، علیه رهبران و مصلحان بزرگ اسلامى و علیه احکام اسلام تبلیغات کردند؛ این همه مزدور درست کردند براى دشنام دادن به اسلام و متهم کردن اسلام و احکام اسلامى؛ از حربهى نظامى استفاده کردند، از حربهى اقتصادى استفاده کردند، از حربهى تبلیغاتِ وسیع رسانهیى به شکل عجیب و شگفتآورى استفاده کردند؛ اما تاکنون پیش نرفتهاند. بیشترین گرایش جوانهاى مسلمان در کشورهاى اسلامى به اسلام و تفکر اسلامى است. این شور و عشق، روزبهروز در دل ملتهاى مسلمان بیشتر مىشود.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام بهمناسبت مبعث پیامبر مکرم اسلام 1384/6/11