روزنامه «تهران امروز» در صفحه اول امروز (یازدهم دی 90) خود در کنار عکس سخنگوی شورای نگهبان تیتر زیر را آورده است:
«با رفتار غیرقانونی انحرافیون برخورد میکنیم» (+)
این تیتر از منظر عموم مخاطبان اینگونه برداشت میشود که سخنگوی شورای نگهبان اولا بر وجود انحرافیون صحه گذاشته و ثانیا رفتار غیرقانونی آنان را قابل برخورد دانسته است.
حال ببینیم متنی که در ذیل همین تیتر است، چه بوده:
«یکی از دغدغههایی که این روزها مطرح میشود مربوط به جریان خاص یا همان جریان انحرافی است. بر اساس اظهارات و هشدارهای چهرههای سیاسی، این جریان مبالغ هنگفتی برای کسب کرسیهای مجلس نهم در نظر گرفته است. حال سوالی که مطرح است این که کدام نهاد و مرجع قانونی وظیفه برخورد با تخلفات این جریان را بر عهده دارد؟! دکتر عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سوال خبرنگار «تهران امروز» در این زمینه وعده داد که شورای نگهبان با اقدامات غیرقانونی این جریان برخورد خواهد کرد. سخنگوی شورای نگهبان تصریح کرد: اگر رفتاری خلاف قانون صورت بگیرد قطعا با آن برخورد میشود ولی اگر این رفتار مغایر با قانون نباشد چه شورای نگهبان و چه نهاد دیگر نمیتواند با آن برخورد کند.»
از همین متن برداشت میشود که سخنگوی شورای نگهبان قانون را برای همه مساوی دانستهاند و گفتهاند عمل غیرقانونی از هر کسی سر بزند، قابل برخورد است و اگر از هر کسی عمل غیرقانونی سر نزند، نمیتوان با آن برخورد کرد.
حال ببینیم متن سایت شورای نگهبان در این باره چیست:
«دکتر کدخدایی در پاسخ به سؤالی درخصوص هشدارهایی که نسبت به صرف مبالغ کلان از سوی برخی جریانات خاص داده میشود، گفت: برای شورای نگهبان تفاوتی نمیکند که افراد عضو چه گروه و جناحی باشند و اگر اقدامات آنها مغایر با قانون باشد قطعا برخورد میکنیم ولی اگر رفتار آنها مغایر نباشد، نه تنها شورا بلکه هیچ مرجع دیگری نمیتواند برخورد کند.»
حال سوال این است که آیا اینگونه تیترزنی به تعبیر امام خمینی (ره) غش در تیترزنی نیست؟ فرض بگیریم که این جریان خاص دشمن ماست، آیا میتوان در مقابل دشمن خود از طریق عدالت خارج شد؟ [1] بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در 12 خرداد 1360 در جمع کارکنان روزنامه کیهان میفرمایند:
«اخبارى که مىنویسید، تیترهایى که هست، اینها را که در روزنامهها آدم مىبیند، مىفهمد که این تیتر از کجا پیدا شده است، با چه مقصدى این را گذاشتهاند. و گاهى آدم بعد که مىخواند، مىبیند مسأله این طور هم نبوده است؛ تیترش یک جور دیگر است، مسألهاش یک جور دیگر! ابتدا همه مردم نمىتوانند همه روزنامه را تا آخر بخوانند، این تیترها را نگاه مىکنند مىبینند در تیترى که هست، چه فسادى واقع شده است یا چه صلاحى واقع شده است. اما آدم وقتى خود متن را مىخواند، مىبیند مسأله این طور نیست که این در تیتر هست. باید توجه کنید که این یک غِشّى است براى مسلمین که انسان در تیتر یک چیزى بنویسد و محتوا آن جور نباشد.
(تیتر) نه به آن تندى باشد که- مثلًا در این تیتر هست، و نه به آن عظمت باشد که در این تیتر هست. این یک نحو غشّ است براى مسلمین. همان طورى که یک کاسبى روى متاعش یک چیز خوبى قرار مى دهد، روغن را روى آن یک مقدار روغن خوب مىریزد [اما] آخرش فاسد است و این حرام است و غش است، همین طور چنانچه روزنامه این طور باشد که انسان تیترها را که نگاه کند ببیند این روزنامه خیلى روزنامه خوبى است یا مسائلى هست، مسائل مهمى مطرح هست، از آن طرف، کسى را انتقاد مىکنند که این آدم خبیث است، این طور است، اما وقتى آدم مىرود [متن را] نگاه مىکند، مىبیند مسأله این طورها هم نبوده است یا اگر بوده، به این شدت نبوده است. متن را این یک نحو غشّى است که شما با قلمهایتان مىکنید. همان طور که این فروشنده روغنِ رو و زیرش با هم فرق دارد و غشّ است و حرام، این هم که تیترش با واقعش مخالف است، این هم غشّ است و حرام.»
امام (ره) صریحا میفرمایند این غش در تیترزنی حرام است. حال این مطلب را مقایسه کنید با الگوی ورع مطبوعاتی که مقام معظم رهبری به عنوان الگوی جامعه مطبوعاتی معرفی میکند و تعریفی که از ورع دارند به شرح زیر است:
«ورع یعنى چه؟ یعنى انسان از هر چیزِ شبههناکى که بوى مخالفت با دین از آن استشمام مىشود، اجتناب کند.» [2]
سوال من این است « هر چیز شبههناکی که بوی مخالفت با دین از آن استشمام شود» کجا و لفظ صریح «حرام» که امام خمینی (ره) در این باره فرمودهاند کجا؟
سوال دیگر اینکه آیا اینگونه تیتر زدن نسبت دروغ دادن به شورای نگهبان نیست؟ و آیا عدهای فکر نمیکنند شورای نگهبان با اینگونه تفکر، با پیش زمینه به بررسی صلاحیت نامزدها میپردازد؟
پاورقی:
[1]- ای اهل ایمان در راه خدا پایدار و استوار بوده و شما گواه عدالت و راستی و درستی باشید و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن بدارد که از طریق عدل بیرون روید ، عدالت کنید که عدل به تقوی نزدیکتر از هر عمل است و از خدا بترسید که خدا البته به هر چه می کنید آگاه است. (سوره مائده، آیه 8 )
[2]- بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبههاى نماز جمعهى تهران ۱۲/۱۱/۱۳۷۵
روز نهم دی ماه سال 88 روزی بود که مردم تکلیف خود را برای همیشه با فتنهگران و سران فتنه 88 روشن کردند. حال اگر تعللی از سوی سیاسیون در این امر رخ داد و بعد از 9 دی 88 هم تا 25 بهمن 89 یا سکوت اختیار کردند و یا کماکان موضع دوپهلو میگرفتند بحث و سخن دیگری است.
سؤالی که در فضای سیاسی کنونی ایران وجود دارد این است که تکلیف مردم با ساکتین فتنه چیست؟
به نظر من افراط و تفریط بعضا در این مورد هم دیده میشود. از طرفی یک سر طیف، ساکتین فتنه را در تصمیمگیریهای کلان اصولگرایان راه میدهند و نماینده شخصی آنان را به جلسات جبهه متحد 7+8 برای تصمیمگیری در خصوص اصولگرایی دعوت میکنند و از طرفی دیگر افرادی مانند آیت الله علمالهدی میگویند ساکتین فتنه 88 اگر فرصت پیدا کنند، مجددا در مقابل ولایت میایستند. (+)
سؤال من از یک سر طیف این است اگر شما میگویید این اشخاص جزء ساکتین فتنه نیستند، آیا لازم نیست این موضوع برای مردم تبیین و روشن گردد؟ بالاخره مردم در اینکه ساکتین فتنه چه کسانی هستند تقریبا اتفاق نظر دارند. اگر هم میگویید این عده از ساکتین فتنه بودهاند ولی توبه کردهاند، آیا درست است که صرف توبه کردن به سرعت به جلسات تصمیمگیریها راه داده شوند و اختیار امور را در دست گیرند؟
رهبر معظم انقلاب در 29 تیر ماه 88 فرمودند که: «نخبگان سر جلسهى امتحانند؛ امتحان عظیمى است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است.» (+) آیا شما به این سخن مقام معظم رهبری باور دارید؟ شاید مردم بپذیرند که این عده پس از توبه و معذرتخواهی از مردم در جمع ولایتمدارها بازگردند اما آیا مردم راضی هستند که اختیار امور دوباره به آنها سپرده شود؟
سؤال من از سر دیگر طیف هم این است که صحیح است که این اشخاص از قله انقلاب سقوط کردهاند ولی آیا نباید اگر توبه کردند آنان را در دامنه کوه استوار انقلاب پذیرفت؟ بالاخره افرادی از ساکتین فتنه ممکن است واقعا توبه کرده باشند، آیا درست است که بدون اینکه استثنایی در نظر بگیریم، بگوییم همه آنان مقابل ولایت میایستند؟
* این یادداشت برای پایگاه خبری تحلیلی ندای انقلاب نوشته شده است.
انقلاب اسلامی مردم ایران بزرگترین حادثه قرن گذشته بود. انقلابی که به فرمایش مقام معظم رهبری جلوی پیشروی استکبار در استعمار ملتها را گرفت و از نتایج آن پررنگ شدن بیداری اسلامی است. اما هر انقلابی در صورت فراموش کردن شاخصها و صراط مستقیم خود ممکن است به ضد خود تبدیل شود. ملت ایران در این 33 سال ثابت کردهاند که همواره در صراط مستقیم انقلاب حرکت کردهاند و به آرمانهای امام راحل عظیمالشأن دل بستهاند. یکی از نمادهای مهم این حرکت در 9 دی ماه 88 بود که مردم نشان دادند اعتبار هر شخص و جریان تا جایی است که از این صراط مستقیم منحرف نشود. در این یادداشت سعی کردهایم «صراط مستقیم انقلاب» از منظر رهبری را بازگو نماییم.
این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
بخش دوم منشور مداحی از منظر رهبری
ویژگیهای یک مداح چه باید باشد؟
• فهماندن شعر خوب، هنر مداح است
- مردم زبان شعر را بهتر مىخواهند، اما مثل زبان نثر نمىفهمند؛ بخصوص اگر شعر، شعر بالایى باشد.
- شما باید این را بفهمانید. فهماندنش با این نیست که آدم با صداى خوب بخواند. خیلیها شعر را با صداى خوب مىخوانند؛ ولى مستمع هم نمىفهمد که چه گفت! شما باید بفهمانید. این فهماندن، همان هنر مداحى است.
- شعر را همراه با هنرِ خواندن - که البته غالباً با صداى خوب هم همراه است - براى تفهیم عرضه کنید.
- اگر با صداى خوب هم همراه نباشد، همان کیفیتِ خواندن، جبران صداى خوب را مىکند. گاهى ممکن است از خیلى از خوشصداها هم بهتر و جاافتادهتر و شیرینتر تلقى بشود. از این باید براى پراکندن بهترین معارف اسلامى در باب اهلبیت و غیر آن استفاده کنید.
- هر آهنگ و آوازى به درد شما نمىخورد. آهنگ و آواز خاصى به درد شما مىخورد؛ آن هم با شیوهى بیان خاص مداحى. اگر کار مهم نبود، من در بیان این جزییات معطل نمىشدم؛ اما کار خیلى مهم است.
- اگر این کار، خوب انجام بگیرد - که بحمداللَّه ما در طول سالهاى متمادى، بسیارى از برادران را دیدهایم که این کار را خوب هم انجام مىدادند و مىدهند - نقش فوقالعاده مؤثر و والایى در پیشرفت فکرى و اعتقادى و اسلامى جامعهى ما خواهد داشت.[1]
* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
برای شیعیان روزهای محرم و صفر، ایام خاصی است. ایام غمناکی که به گفته امام راحل عظیم الشأنمان اسلام را زنده نگه داشته است. روزهایی که کشتی نجات اباعبدالله الحسین (ع) همه را به ساحل محبوب میرساند. در این ایام مردم برای شرکت در عزاداری ها با بلبلان گلزار حسینی بیشتر مأنوس هستند. در این یادداشت سعی کرده ایم تا اهمیت مداحی، وظایف و شرایط مداح و همچنین آفات مداحی را از منظر رهبری جستجو کنیم تا مطمئن تر به سر منزل مقصود برسیم.
اهمیت مداحی
جریان عاطفی تشیع
- از اولِ تاریخ تشیع تا امروز، یک عنصر اصلى و اساسى در تشیع و جریان تشیع، همین جریان عاطفى است.
- البته عاطفهى متکى به منطق، عاطفهى متکى به حقیقت، نه عاطفهى پوچ.
- لذا شما در قرآن هم ملاحظه میکنید که اجر رسالت، محبت و مودت در قربى است؛ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودّة فى القربى». این خیلى نکتهى مهمى است که باید به آن توجه داشت.
- خدشهدار کردن این محبت به هر شکلى و به هر صورتى، خیانت به جریان عظیم محبت اهلبیت و پیروى اهلبیت است. این محبت را باید حفظ کنید.
- لذا شما مىبینید در دوران ائمه (علیهمالسّلام) این همه محدثین، این همه شاگردان آگاه و فقهاى بزرگ در خدمت امام صادق (علیهالسّلام)، امام باقر (علیهالسّلام) و ائمهى دیگر بودند، معارف را نقل کردند، احکام را نقل کردند، شرایع را نقل کردند، اخلاقیات را نقل کردند، شنیدند و نقل و ثبت کردند؛ اما در کنار همهى اینها، باز وقتى انسان درست نگاه میکند، مىبیند نگاه به دعبل خزاعى است، نگاه به سید حمیرى است، نگاه به کمیت بن زید اسدى است. در حالى که امثال زراره و محمدبنمسلم و بزرگانى از این قبیل در دستگاه ائمه (علیهمالسّلام) هستند، اما امام رضا (علیهالسّلام) دعبل را مینوازد؛ امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) سید حمیرى را مورد توجه و محبت قرار میدهد؛ این به خاطر این است که آن جنبهى ارتباط عاطفى و محبتآمیز، در شعر شاعران، مدح مادحان و ذکر ذاکران، به نحو اتمّ و اوفى وجود دارد، اما در دیگر جاها وجود ندارد؛ یا اگر هست، ضعیف است؛ یا اینجورى بگوئیم، تأثیرگذارى آن ضعیف است. شعر، مدح، ذکر، این نقش را در تاریخ تشیع دارد.