پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرخط» ثبت شده است

یک درخواست ساده از رئیس جمهور

* این یادداشت در شماره 78 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

رئیس جمهور به مناسبت آغاز سال تحصیلی دانشگاهی در دانشگاه تهران حضور یافت. همواره حضور مسئولین مختلف در بین دانشجویان همراه با ایراد سخنان مهم و تأثیرگذاری در سطح کشور است که به قول شهید بهشتی «دانشجو مؤذن جامعه است.»

جناب آقای روحانی نیز سخنان مهمی را راجع به موضوعات مختلف از جمله دانشگاه، در این جلسه بیان کردند. اما سخنی که همگان را به تعجب واداشت این بود که ایشان از نبود تریبون دانشجویی برای شنیدن نظرات دانشجویان ابراز تأسف کردند و گفتند که «آمدن من به دانشگاه بیشتر برای شنیدن است تا حرف زدن».

سؤال این است که چه کسانی برای این دیدار رئیس جمهور، برنامه ریزی کرده‌اند؟ دفتر رئیس جمهور یا دانشگاه تهران و تشکل‌های دانشجویی؟ پاسخ تشکل‌های دانشجویی که منتفی است، زیرا کسی دست و پای خود را نمی‌بندد  و سایر جواب‌ها هم که دولتی هستند و زیر نظر رئیس جمهور! جالب‌تر این‌که همواره به خاطر داریم که رؤسای جمهور سابق و اسبق در دانشگاه به نظرات دانشجویان گوش می‌دادند و واکنش‌های متفاوتی داشتند. کار حتی به جایی می‌رسید که آقای خاتمی دانشجویان را تهدید به بیرون انداختن از سالن می‌کرد و یا عکس آقای احمدی‌نژاد را آتش می‌زدند. حال چه شده است که با این‌که رئیس جمهور برای شنیدن آمده است اما دانشجویان نمی‌توانند صحبت کنند؟ به نظر می‌رسد این رفتار رئیس جمهور، یک رفتار سیاسی کلاسیک است؛ در غیر این‌صورت حتی رئیس جمهور در همان جلسه می‌توانست به چند نفر فرصت صحبت دهد.

سؤال دیگر این است که آیا رئیس جمهور از فضای غیردانشجویی سالن نیز متأسف هستند؟ زیرا حضور اساتید و مسئولین دانشگاه‌ها نسبت به دانشجویان تغییرات محسوسی نسبت به دولت‌های قبل داشت. فضای سالن به شکلی بود که این حس را تلقین می‌کرد که هر کسی اجازه حضور در سالن برای شنیدن سخنان رئیس جمهور را نداشت.

در هر صورت درخواست دانشجویی ما از رئیس جمهور محترم این است که اگر واقعا از اتفاق افتاده متأسف هستند، دیدار دانشجوی بعدی را به سال بعد و آغاز سال تحصیلی مؤکول نکنند و همان طور که که در یک سال و چند ماه گذشته، مقتدر نشان داده‌اند، به این عرصه نیز ورود کنند و شعار پذیرش نقد را به واقعیت مبدل کنند.

شعارها را کم کنیم

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 52 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

دکتر روحانی در مراسم اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات سخنانی را مطرح کردند که طبیعتا می‌توان انتظار داشت از آن جهت‌گیری دولت یازدهم در قبال مطبوعات آشکار گردد. سخنرانی ایشان چند نکته کلیدی داشت:

اینکه «آ‌زادی بیان باید با در نظر گرفتن شرایط تاریخی، فرهنگی، دینی، مذهبی و اجتماعی یک کشور و جامعه باشد.» جمله‌ای است که هر چند عطر خوبی از آن به مشام می‌رسد و می‌توان اینگونه برداشت کرد که رئیس جمهور از دین و فرهنگ مردم ایران و حساسیت آنان روی این مسئله حمایت کرده است اما انتظار داریم جهت‌گیری کلی آن به سوی توحید و عدالت باشد و البته عمل به آن از دادن شعار آن مهم‌تر است.

این جمله رئیس جمهور که  «امروز می‌دانیم قدرت رسانه‌های کشور هر مقدار قوی‌تر باشد، ما توانمندتر در صحنه بین‌المللی حضور پیدا خواهیم کرد.» واقعا مایه نیک‌بختی است و البته حتما ایشان می‌دانند دولت در عملی‌سازی این شعار بیشترین مسئولیت را دارد. رسانه‌ها برای عملی‌سازی این شعار نه فقط نیاز به بودجه دارند بلکه برای اقدامات بین‌المللی نیاز به حمایت‌ها و رایزنی‌های دیپلماتیک دارند. مثال واضح آن این است که به طور مثال رئیس جمهور ما با رسانه‌های غربی مصاحبه می‌کنند اما خبرنگاران ما نمی‌توانند حتی با یک وزیر آمریکایی مصاحبه کنند؛ یا فشاری که بر شبکه‌های تلویزیونی ما بخصوص پرس‌تی‌وی به دلیل «دیدن جهان از زاویه‌ای دیگر» وجود دارد، عزم جدی دولت را می‌طلبد.

رئیس جمهور گفتند: «اگر با فشارها و شیوه‌های پلیسی مساله فرهنگی حل شدنی بود امروز دیگر نباید نگران فرهنگ جامعه می‌بودیم.» این سخن درست است که نمی‌توان با سخت‌گیری خشن و نظارت کنترل‌آمیز بسیار دقیق در مورد فرهنگ اقدام کرد اما ایشان حتما توجه دارند که از سوی دیگر نیز نمی‌توان فرهنگ را مقوله‌ای رها و خودرو و غیرقابل مدیریت بدانیم و این معنای اعتدال است.

دکتر روحانی گفتند: «چه مقدار از مسائل فرهنگی کشور در اختیار وزیر است؟ و چه میزان بودجه فرهنگی در اختیار بخشهای متصدی فرهنگ دولتی قرار دارد؟» رئیس جمهور حتما توجه دارند که همه چیز بودجه نیست. دولت به جز اینکه بودجه قابل توجهی از طریق وزارت ارشاد و همچنین سازمان میراث فرهنگی و کتابخانه ملی و سایر نهادهای فرهنگی تحت امر خود دارد، سایر امکانات مادی و معنوی، از شبکه‌های ارتباطی، رسانه‌های مختلف، قوانین مصوب هیئت وزیران، تقدیم لوایج به مجلس نیز وجود دارند، ضمن اینکه رئیس جمهور، رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هستند!

نگارنده معتقد است این جمله دکتر روحانی که «شعارها را کم و مشکلات جامعه را برای مردم تبیین کنیم.» سخن بسیار بجایی است که باید به آن عمل شود. قطعا مسائلی از قبیل این‌که شعار دهیم 100 روزه مشکلات را حل می‌کنیم و پس از 100 روز به تبیین مشکلات بپردازیم، برای عموم مردم قابل قبول نیست.

ایشان اضافه کردند: «همه باید دارای امنیت مساوی باشند و هر کس خطا کرد باید با او برخورد شود.» سؤال این است که آیا واقعا دولت به این جمله پایبند است؟ آیا اینکه برخی متهمین توسط دولت و شخص رئیس جمهور حتی در راهپیمایی 22 بهمن در بوق و کرنا می‌شوند ولی برخی آقازاده‌ها می‌توانند در همایش‌های دولتی و غیردولتی شرکت نمایند و یا اینکه پرونده‌های مبهم و مشکوک نفتی و غیرنفتی مورد توجه دولت نیستند، مصداق این جمله است؟!

نقد یا سخن نیش‌دار؟!

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 238 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

بخش قابل توجهی از شعارهای تبلیغاتی رئیس جمهور روحانی در انتخابات، «قانون‌گرایی»، «اخلاق» و «آزادی بیان» بود. طبیعی است که انتظار از یک رئیس جمهور این است که بر شعارهای خود استقامت داشته و به رأی مردمی که به او اعتماد کردند، احترام بگذارد.

بدیهی است که نقد به دور از تخریب همواره به یک مدیر کمک می‌کند تا بتواند آینده بهتری را رقم زند. اگر نقد دولت در فضای عمومی جامعه بیشتر به نقد شبیه باشد تا تخریب، طبیعی است که از کسی که سکاندار امور اجرایی کشور است، انتظار سعه صدر هم در برابر تخریب اندک داشته باشیم؛ مهم این است که فضای عمومی جامعه به سمت تخریب پیش نرود و اکثریت از نقد، نیت صواب داشته باشند.

بگذریم از این‌که رئیس جمهور روحانی همواره از نقد استقبال کرده‌اند و البته «اما» هم بعضا وجود داشته است. به طور مثال ایشان در 16 مهر در همایش ملی نخبگان جوان گفتند: «این دولت، به انتقاد منتقدین اهمیت می‌دهد، اما به عزیزان منتقد عرض می‌کنم که سخنان نیشدار خود را کم و در چارچوب اخلاق سخنرانی کنند.» به نظر می‌رسید بهتر بود این سخن در میان نخبگان جوان گفته نشود اما به هر حال با توجه به تأکید ایشان راه نقد بسته نیست.

اکبر ترکان یکی از نزدیکترین افراد به رئیس جمهور بوده و هست. ترکان فردی است که حتی از حضور روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خبر داد و پس از آن مسئولیت‌های مهمی را بر عهده گرفت: قائم مقام و معاون ستاد انتخاباتی، مشاور ارشد رئیس جمهور، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، سرپرست سازمان فضایی ایران، سرپرست شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، سرپرست معاونت امور بین الملل و سرپرست دبیرخانه جنبش عدم تعهد. انتظار این است که فردی با این همه قرابت به رئیس جمهور، هم‌فکری زیادی با ایشان داشته باشد و رئیس جمهور پاسخگوی مواضع اینگونه افراد باشد.

سؤال این است که سخن راندن در مورد مصاحبه هفته گذشته ایشان با روزنامه آرمان و توهین به 49.5 درصد از مردم، نقد است و یا سخن نیش‌دار؟ جناب آقای ترکان در این مصاحبه اظهار داشتند: «شما فکر نکنید که یک نفر در مملکت وجود دارد که می‌گوید من قانون را قبول ندارم؛ بلکه این یک جریان مشخص بود که می‌گفتند ما قانون را قبول نداریم. اکنون 5/49 درصد آرا را شامل می‌شوند. این 5/49 آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کرد.»

نگارنده قصد ندارد به صورت مبسوط یادآوری کند که وقتی در سال 88 رئیس جمهور وقت گفتند: «در انتخابات ایران 40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بوده‌اند. حالا 4 تا خس و خاشاک این گوشه‌ها کاری می‌کنند، بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت. 70 میلیون ملت ایران و 40 میلیون شرکت کننده در انتخابات همه عزیزند، همه ملت ایرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت‌ها به پایان رسید و دوره دوستی‌ها و ساختن‌ها آغاز شد.» (24/3/88) بی‌بندوباری رسانه‌ای چگونه واقعیت را عکس جلوه داد و خس و خاشاک را به تمام کسانی که به رئیس جمهور رأی نداده بودند، نسبت داد اما این بار واقعا مشاور ارشد رئیس جمهور و البته فرد چند شغله دولت یازدهم با ذکر درصد، تمامی کسانی که به رئیس جمهور رأی نداده‌اند را حامی بی‌قانونی خواند، فقط چند سؤال:

  1. آیا نسبت دادن بی‌قانونی به یک رئیس جمهور و تمامی رأی دهندگان به او، نقد است یا سخن نیش‌دار؟
  2. آیا نسبت دادن جرم به شخصی قبل از دادگاه، خلاف شرع، اخلاق و قانون نیست؟
  3. آیا 5 کاندیدای دیگر، گفتمانی شبیه آقای احمدی‌نژاد داشتند؟ آیا اختلاف و بعضا دشمنی برخی از این کاندیداها با دولت قبلی، قابل چشم‌پوشی است؟
  4. آیا میان رأی دهندگان به آقای روحانی، هیچ‌کدام جزء رأی دهندگان به آقای احمدی‌نژاد نبودند؟
  5. آیا کسانی که اصلا در انتخابات شرکت نکردند، حامی قانون‌گرایی هستند که ترکان آن عده را به این 49.5 درصد نیفزود؟
  6. آیا این سخنان تهییج مخالفان و اختلاف افکنی در جامعه نیست؟ آیا این سخنان، دوقطبی کردن جامعه نیست؟ حال آنکه رئیس جمهور همواره بر ضرورت وحدت تأکید دارند!
  7. آیا باز هم باید شاهد صفت‌های ناروا به مردم باشیم؟ هنوز صفت‌های «لشگر قابلمه به دست»، «در صف سیب زمینی» و «بی‌سواد» را فراموش نکرده‌ایم.
  8. آیا وقتی رئیس جمهور می‌فرمایند باید خودمان را فدای مردم کنیم (26/10/92)، منظورشان فقط آن 18 میلیون و نیم رأی دهنده به اوست یا تمام 75 میلیون نفر؟
  9. آیا رئیس جمهور سخنانش در اولین کنفرانس خبری دولت یازدهم را فراموش کرده‌اند که گفتند: «من رئیس جمهور همه مردم هستم.» یا آقای ترکان به حرف‌های رئیس جمهور بی‌اعتنا است؟
  10. آیا «تدبیر» یعنی اینکه رئیس جمهور پاسخگوی سخنان و رفتار مشاورانش نباشد؟
  11. آیا مردم می‌توانند «امید» داشته باشند که فردی با این سطح پایین از تحلیل، از «مشاغل» خود توسط رئیس جمهور برکنار شود؟

همراهی با نماد استکبار یعنی تخطئه شعار ظلم‌ستیزی انقلاب

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 183 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

هر سال در سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که به «روز مبارزه با استکبار» نامگذاری شده است، ظلم‌ستیزی و عزت‌مداری مردم رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. یک مسئله مهم که نباید از آن غافل شد توجه به ماهیت این مسئله است در کنار مراسم‌های نمادینی که برگزار می‌گردد. در واقع تفاوت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب‌های جهان این است که هنوز پس از گذشت 35 سال از انقلاب، این مردم هستند که با حضور پرشور خود سالروز حوادث گوناگون را گرامی می‌دارند، در حالی که در سایر کشورها به عده‌ای از وابستگان حکومت ختم می‌شود. برای مشخص شدن ماهیت «مبارزه با استکبار» نیاز است تا برخی از تعاریف تبیین شود تا نسل‌های آینده نیز با دل و جان خود آن را نوش کنند.

  1. استکبار یعنی چه؟

استکبار یعنی شخص، گروه و یا دولتی که خود را در مداخله در امور دیگران آزاد می‌بیند تا منافع خود را تأمین نماید و در این راه به هیچ کس پاسخگو نیست.

  1. مبارزه با استکبار یعنی چه؟

استکبار ستیزی یعنی شخص، گروه، دولت یا ملتی زیر بار مداخله‌جویی قدرت مستکبر نرود. معناى استکبارستیزى دشمنى کردن با دولت‌هاى دنیا نیست، معنایش دشمنى کردن با استکبار است. استکبار- از هر دولتى و از هر نظامى سر بزند- آفتِ براى بشریت است. البته امروز امریکا و صهیونیزم مظهر استکبارند. اما در گذشته شاهد بودیم که انقلاب اسلامی علیه هر دو مستکبر شرق و غرب اعلام موضع کرده است و مردم شعار «نه شرقی، نه غربی» را فریاد می‌زدند.

  1. آیا ملت آمریکا هم مستکبر است؟

توجه به این نکته ضروری است که انقلاب اسلامی با دولت آمریکا مواجه است نه ملت آمریکا. اما از سوی دیگر دولت آمریکا با ملت ایران مواجه است و نه فقط دولت ایران. دلیل آن هم این است که فرهنگ استکبارستیزی و میل به استقلال در دل ملت ایران رسوخ پیدا کرده است. نشانه آن هم این است که حتی اگر مسئولی نخواهد این شیوه را پیش بگیرد، مردم به او اعتراض خواهند کرد.

  1. چرا مبارزه با استکبار برای ایرانیان مهم است؟

ملت ایران به دلیل اینکه ضربات بسیاری از مستکبرین متحمل شدند، پس از بیداری از خواب غفلت، تمایلی ندارند به گذشته بازگردند. گذشته‌ای که یکی از نمادهای واضح آن «کاپیتولاسیون» است. به همین دلیل ملت ایران در انقلاب اسلامی، یکی از اهداف اسلامی انقلاب را «استکبارستیزی» قرار دادند.

  1. آیا حتما باید موضع در مقابل استکبار اعلام شود؟

رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «اگر کسى مرزبندى شفاف نمى‏کند، قدرِ خودش را کاهش مى‏دهد؛ اگر گرایش پیدا مى‏کند، از دایره خارج مى‏شود. این‏ها آن مبانى و آن خطوط اصلى است.» (2/4/1389)

  1. مبارزه با استکبار وظیفه چه کسانی است؟

برخی یادداشت‌ها، سخنان و نقل خاطرات اینگونه القا می‌کنند که وظیفه مبارزه با استکبار بر دوش مردم است و دولت در این مورد مسئولیتی ندارد. اما با مروری بر فرمایشات امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب مبارزه با استکبار چند رکن اساسی دارد: آحاد مردم، دولت،‌ جنبش دانشجویی و مجلس شورای اسلامی.

  1. آیا مبارزه با استکبار باعث انزوا خواهد شد؟

استکبارستیزی موجب انزوا نمی‌شود، همانطور که ارتباط با استکبار، هیچ گره‌ای از کار ملتی که نتواند خودش دردهایش را علاج کند، باز نمی‌کند. مبارزه با استکبار موجب عزت یک کشور در میان سایر ملل خواهد شد؛ اتفاقی که شاهد زنده آن، جمهوری اسلامی ایران است.

  1. مبارزه با استکبار تا چه زمانی معنا دارد؟

برخی به اصطلاح خودشان عقلا و مصلحت‌اندیش‌ها از ابتدای انقلاب می‌گفتند که با پیروزی انقلاب دیگر مبارزه با آمریکا معنایی ندارد. بعضا حتی امام راحل (ره) را نصیحت می‌کردند که چرا با قدرتی به نام آمریکا مبارزه می‌کنید؟ پاسخ این است که ملت ما ابتدائا با کشوری دشمنی ندارد. کشورهایی در دنیا وجود دارند که هیچ اشتراکی با ما ندارند ولی با آن‌ها رابطه داریم. اما در مورد ارتباط با آمریکا دو نکته باید در نظر گرفته شود. نکته اول اینکه آمریکا، غاصبی بوده است که ملت او را رانده‌اند. طبیعتا غاصبی که منافع خود را از دست داده است، کینه ملت را به دل می‌گیرد و حتی اگر پس از مدتی از در دوستی وارد شود، هدف او سوءاستفاده خواهد بود. نکته دیگر اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بذر امیدی در دل یک میلیارد مسلمان کاشت که آمریکا به سادگی از آن نمی‌گذرد. بنابراین مبارزه با استکبار تا زمانی ادامه خواهد داشت که مستکبر، خوی استکباری خود را کنار نگذاشته است، در غیر این صورت همراهی با مستکبر، تخطئه شعار ظلم ستیزی مردم خواهد بود.

 

اصالت با کدام است: داخل یا خارج؟

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 31 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

پس از انتخابات 24 خرداد امسال و روی کار آمدن «دولت تدبیر و امید»، مردمی که حماسه سیاسی را آفریده بودند، منتظر اقدامات دولت برای عملی شدن وعده‌هایش بودند؛ اقداماتی که دولت به تنهایی موظف است آنها را انجام دهد و یا اقداماتی که باید در کنار سایر قوا و نهادها و حتی با کمک عموم مردم انجام دهد و وعده‌هایی که از 100 روزه شروع می‌شود تا وعده‌های زیرساختی.

مشکلات اقتصادی مردم در سال گذشته و سال جاری، امر پنهانی نبود. تقریبا هم افکار عمومی، هم دولت وقت و هم جریان‌های مختلف سیاسی متفق‌القول بر وجود این مشکلات بودند اما هر کدام دلیلی برای این مشکلات بیان می‌کردند؛ از بی‌تدبیری و سوءمدیریت دولت دهم –که اتفاقا بیشترین طرفدار را در میان سایر نظریه‌ها داشت- تا تحریم و کارشکنی.

به هر حال باید دلیل درست شناسایی شود تا بتوان چاره‌ای جست. نامزد پیروز انتخابات ریاست جمهوری و البته سیاسیون همفکر او، اغلب مشکلات را ناشی از بی‌تدبیری و سوءمدیریت دولت دهم می‌دانستند و تحریم ناجوانمردانه غرب را نیز ناشی از بی‌تدبیری در سیاست خارجی بیان می‌کردند. در همین راستا احتمالا برنامه‌ریزی‌هایی انجام شده و البته اجرا خواهد شد.

مجال سخن در اینجا باعث می‌شود که نتوان از زوایای مختلف به این مهم پرداخت و طبیعی است که یک زاویه خاص در این نوشتار مدنظر است. دکتر روحانی اعلام کرده‌اند که «یک پیام مهم 24 خرداد، تجدیدنظر در سیاست خارجی بود، البته نه به معنای تغییر در اصول و مبانی، بلکه تغییر در شیوه عملکرد.» (26/5/1392) سخن این است که میان «مبانی» و «عملکرد» یک نکته مهم دیگر وجود دارد و آن «رویکرد» است. دولت تدبیر و امید باید مشخص کند که آیا رویکرد این دولت «نگاه به خارج» است یا به «نگاه به چشمه جوشان داخل»؟ هر چند که برخی جملات رئیس جمهور مانند «من کلید حل مشکلات‌مان را در این مقطع در دست سیاست خارجی می‌دانم.» (26/5/1392) تلویحا نگاه به خارج را به عنوان رویکرد تقویت می‌کنند اما از آنجا که نگارنده قصد ندارد به قول رئیس جمهور در نقد، «سخنان نیش‌دار» مطرح کند، از قضاوت عجولانه می‌پرهیزد.

نکته این‌جا است که در صورتی که نگاه به خارج برای حل مشکلات باشد، دوست و دشمن سیاسی خارج از کشور ما به نیاز و احتیاج ما پی می‌برد و ممکن است در پی امتیازاتی باشد اما اگر نگاه ما به چشمه جوشان داخلی خودمان باشد، آن‌وقت است که حتی مشکلات ناشی از تحریم قابل حل است، همانطور که در گذشته نیز مشاهده کرده‌ایم.

رهبر معظم انقلاب نیز بارها فرموده‌اند که دشمن وقتی دست از طمع‌ورزی به کشور برمی‌دارد که کشور به وسیله چشمه جوشان درونی، به «اقتدار علمی» دست پیدا کند و شاید بی‌سبب نیست که ایشان در اولین دیدار با دولت جدید فرمودند: «اقتصاد و علم، این دو به نظر من چیزهایى است که امروز باید در ردیف اوّل اولویّتهاى ما قرار بگیرد.» (6/6/1392)