دوستت دارم
یک کاسه ابر دستم گرفتهام و کوچه به کوچه، دنبال تو میگردم. آسمان از دستِ دستهام صاف و صیقلی شده است. کوچهها شعرهای ناتمام عشاق شهری و زمینیاند.
اما عشاق سرزمین ما، در انتشارِ گیجِ عطرهای یاس، والهاند. عاشق و معشوق فقط از شیدایی میگویند؛ قرار میگذارند رأس ساعت هفت غروب زیر درخت بخت، اشکهای یکدیگر را شانه کنند. عشاق سرزمین ما، کوچههای شهر را دوست ندارند؛ کوچههای بن بست، کوچههای دلگیر که کلمه «دوستت دارم» را حبس میکنند.
عشق باید خیلی سماجت کند تا بر قلبِ سنگ تراشیده شود. یک کاسه سنگ دستم گرفتهام و عشق به عشق، دنبال سماجت تو میگردم.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
واژه را با نام زیبایت معطر می کنم
سلام
عشاق سرزمین ما، در انتشارِ گیجِ عطرهای یاس، والهاند .
زیبا و قابل تامل .
خودت باش :)
فارغ از معادلات فلان و بهمان (البته هر جور راحتی)