اوله بدلیل چند نتیجه ضعیف از منچستر اخراج شد. منچستریونایتد در طی حدود سه سال گذشته که اوله سرمربی آن بود، روز به روز پیشرفت کرد و از رتبه ۷ به ۳ و بعد به ۲ رسید و امسال همه امید قهرمانی داشتند.
واران و سانچو به تیم اضافه شدند و به نظر تیم تقویت خوبی شده بود. روزهای آخر نقل و انتقالات، رونالدو هم خریداری شد و هواداران خوشحال شدند و رویای قهرمانی در سر پروراندند. اما همین رونالدو شد عامل تضعیف برنامه های اوله. منچستر بعد از رونالدو نه مالکیت توپ را حفظ میکرد و نه خبری از بازی زیبا و پاسکاریهای هوشمندانه و سریع بود. انگار همه فقط روی نبوغ رونالدو حساب باز کردند و تیم دیگر تیم نشد.
رونالدو آنقدر گلهای حساس زد و البته محبوب هست که اوله توانایی لازم برای نیمکت نشینی رونالدو را نداشت. یک بازی و فقط یک نیمه رونالدو نیمکت نشین شد؛ هم صدای هواداران در ورزشگاه درآمد و هم صدای خبرنگاران و رسانهها.
اوله در جواب خبرنگاران گفت: رونالدو مانند گذشته جوان نیست و نمیتواند همه بازیها آمادگی داشته باشد و من و رونالدو بیشتر از شما شرایط تیم را میفهمیم. اما این جمله دیگر تکرار نشد و اوله پس از آن به دفاع مطلق از رونالدو پرداخت و همه دقایق رونالدو در زمین بود.
حضور رونالدو در زمین یعنی اینکه پرسینگ از حمله شروع نشود و سبک بازی تیم اوله پس از سه سال تغییر کند و سایر بازیکنان تهاجمی عملکرد گذشته خود را نمایش ندهند و ...
منچستر تیم خرید ستارههای بزرگ نیست. حتی رونالدو زمانی میتواند در منچستر مفید باشد که مانند قبل از ۱۷ سالگی به منچستر بپیوندند و همینجا رشد کند و ...
برنامه پیشرفت اوله قربانی یک خرید بزرگ غلط شد. خرید بزرگی که هم سبک بازی تیم را بهم ریخت، هم توقعات هواداران را بالاتر از حد خودش برد و هم فشار رسانهها را بیشتر کرد.
دیشب و در اولین بازی بدون اوله، منچستر ۲ بر ۰ ویارئال را در لیگ قهرمانان اروپا برد و صعود خودش بعنوان تیم اول گروه به دور بعد را قطعی کرد. مایکل کریک، مربی موقت منچستر، این برد را متعلق به اوله دانست. راستش حقیقت این است که نه تنها این برد، بلکه سایر موفقیتهای آینده منچستر اگر مربی کاربلدی برای آن انتخاب شود، متعلق به اوله و برنامههای بلندمدت و زیرساختی اوست.
یکی از بزرگترین شرکتهای #کره_جنوبی، یعنی اس کی سی اند سی، در حال راه اندازی یک پلتفرم برای #کتاب_صوتی است. یک وجه متمایز این پلتفرم نسبت به سایر پلتفرمهای کتاب صوتی اینه که میتونه با #هوش_مصنوعی متنهای نوشتاری رو تبدیل به صدای هنرمندان مشهور و محبوب کنه و از این طریق قیمت تولید کتاب صوتی رو به شدت پایین بیاره.
اینکه از نظر قانونی چنین کاری شدنی هست یا نه، احتمالا با بستن یک قرارداد ارزونتر با هنرمندان برای استفاده از اسمشون حل بشه، سوالم از شما اینه که براتون مهمه که صدای واقعی هنرمند محبوبتون رو بشنوید یا صدای برآمده از هوش مصنوعی رو؟
#سلبریتی #هنرمند #کتاب
این روزها همه بیشتر از رسانههای تصویری استفاده میکنند و در کشورهای توسعه یافته سعی میکنند #مطالعه را جدی بگیرند.
اما مگر اشکال استفاده زیاد از رسانه تصویری چیست؟ اصلیترین آنها
1.کم حوصلگی،
2. از بین رفتن تمرکز و
3. تفکرگریزی است.
راه حل آن چیست؟ هر چیزی که به نوعی با کلمات گره بخورد، مثل:
1. مطالعه
2. بازیهای خواندنی و نوشتنی مانند اسم فامیل، حل جدول، جمله سازی و...
3. قصه گویی و قصه خوانی.
سولسشر در طول کمتر از 3 سالی که سرمربی منچستر یونایتد شده است، توانسته یک کار بزرگ انجام دهد و آن برگرداندن یونایتد به فلسفه فرگوسن در فوتبال است. اعتماد به جوانان، بازی زیبا، ریسک برای لذت بیشتر از ورزش، پرورش استعدادهای ناب و... هواداران یونایتد یادشان هست بازیهای کسل کننده یونایتد در زمان مورینیو را. یادشان هست که یونایتد حتی وقتی از ضعیفترین تیمها یک گل جلو یا حتی یک گل عقب بود، تهاجمی بازی نمیکرد. اوله گونار سولسشر هر نتیجهای بگیرد و هر اتفاقی برای او بیفتد، دوباره منچستر را ساخت.
ساعاتی پیش فرگوسن از تمرین تیم دیدن کرد و حمایت خود از سولسشر - بعد از شکست پنج صفر در مقابل لیورپول - را به این شکل نشان داد.
داشتم به این فکر میکردم که چقدر جای چنین آدمهایی در کشور ما خالی است که در مواقع بحرانی بتوانند محور وحدت شوند. چقدر کوته نظرانه با یک اشتباه، انسانها را از هستی ساقط میکنیم و محبوبیت او را از بین میبریم و در واقع سرمایه اجتماعی کشور را میسوزانیم. آیا وقت آن نرسیده که بیخود و بی جهت از انسانها بت نسازیم و بعد با یک اشتباه آن بت را نابود کنیم؟
در سفر شیراز چون با فرزند چهارده ماهه ام رفته بودم، مجبور بودم خیلی جاها از کالسکه استفاده کنم. در حافظیه و آرامگاه سعدی و باغ ارم و باغ عفیف آباد از کالسکه بچه استفاده کردم اما دیگر در ارگ کریمخان و بازار وکیل و مسجد وکیل و تخت جمشید و شاهچراغ و مسجد نصیرالملک از خیر کالسکه گذشتم چون تعداد پلهها و عدم آماده سازی محل برای کالسکه و ویلچر واقعا آزار دهنده بود.
امروز با حسن میثمی صحبت میکردم که در وزارت میراث فرهنگی تدبیری کنند که معلولین و خانواده ها بتوانند راحت باشند. گفت بله متاسفانه اینطور است و برخی جاها به دلیل قدمت اثر امکان تغییرات وجود ندارد یا ریسک نمیکنند.
گفتم میتوان مانند پلههای شیشهای ارگ کریمخان، راه مناسب فراهم کرد. ایشان هم گفتند بله و باید باستان شناسان نظر کارشناسی دهند.
یاد این عکسی که در مسجد وکیل گرفتم افتادم. حتی زیر تابلوی سرویس بهداشتی هم نوشته بودند همه جا به دوربین مدار بسته مجهز است! گویا برای نصب دوربین، قدمت اثر و سایر چیزها مهم نیست! ;)