عقاب مرگ رو که بالا سر خودت حس کنی، خیلی چیزا تغییر میکنه. یادآوری مرگ برای آدمای گناهکاری مثل من، یادآوری گناهان انجام شده است که بعضا هنوز که هنوزه لذتش زیر زبون آدمی مونده. من و امثال من فرق داریم با اونایی که دوس دارند مرگ رو بچشند. (+) ماها وقتی عقاب مرگ رو میبینیم دعا میکنیم که ای کاش الان موقع شکار ما نباشه و لذت تمام گناهانمون رو فراموش میکنیم. دلیل هم داره؛ چون به این فکر میکنیم که الان اگه رفتیم به سرای آخرت، دیگه نه تنها این گناهان انجام شده هیچ لذتی نداره، بلکه علاوه بر عذابی که داره، شرمندگی هم میاره. اونجا دیگه ستارالعیوبی برای گناهکار به کار نمیاد مگر اینکه توبهای پذیرفته شده باشه. اونجا دیگه «یوم تبلی السرائر» هست. بخاطر همینه که میگن یکی از بیشترین عذابهای اون دنیا شرمندگیه. اینطور میشه که دیگه لذت گناهانی هم که کردی از نظرت میره، چون میبینی اگه بمیری نه تنها اون گناهان لذت و سودی نداره، بلکه...
اما وقتی عقاب مرگ شکار نمیکنه، اونجاست که میگیم:
چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد
ممنون از اینکه باز با ما یار بودی
دیروز همه دیدیم که تظاهرات صدها هزار نفری مردم بحرین با دعوت «شیخ عیسی قاسم» با عنوان «لبیک یا بحرین» با هدف اینکه حکومت فرقهای نباید در بحرین باشد، چگونه انجام گرفت و رژیم آل خلیفه چگونه قصد سرکوب آنان را داشت.
خبرگزاری نسیم گفتگویی با مسئول دفتر رسانهای پلیس بحرین انجام داده و او گفته که «نمیدانیم چند نفر به خیابانها آمدند اما هر کسی که خیابانها را اشغال کرده بود اوباش است.»!
اوباش نیمی از جمعیت یک کشور هستند یا اوباش آن دسته از ارتش عربستان سعودی هستند که خاک کشور بحرین را اشغال کردهاند و به سرکوب مردم میپردازند؟
الیزابت نئول نیومن در کتاب «افکار عمومی؛ پوست اجتماعی ما» نظریهای را تحت عنوان «مارپیچ سکوت» بیان میکند. این نظریه بیان میکند در صورتی که افراد فکر کنند عقاید و افکار آنان در سطح جامعه در اقلیت قرار دارد، کمتر تمایل دارند تا آن را ابراز نمایند؛ به این دلیل که نگرانند مبادا به خاطر عقایدشان از جامعه طرد شود و یا تحت فشار افکار عمومی قرار گیرند. این طرز تلقی افکار عمومی با جهتدهی رسانههای جمعی تقویت میشود و آنقدر این مارپیچ ادامه پیدا میکند که تبدیل به واقعیتی در جامعه میشود!
حال به نظر میرسد توهم اینکه حزباللهیها در جامعه در اقلیت هستند در برخی از افراد جامعه و بخصوص طرفداران نظام وجود دارد. به طور مثال اکثریت دانشجویان حزباللهی (به غیر از دانشگاههای خاصی مانند امام صادق علیه السلام) در طی سالهای گذشته تمایلی نداشتند که کتاب اساتیدی مانند علامه مصباح یزدی را در دانشکده بدست بگیرند و ترجیح میدادند اینگونه کتابها را در منزل و یا جمع دوستان حزباللهی دیگر خود مطالعه کنند؛ در حالیکه گروه مقابل، کتاب نویسندگان معروف خود را با افتخار تبلیغ میکردند! این مارپیچ سکوت کم کم فضا را به سمتی میبرد که گویی فضای غالب دست آنهاست و شاید کم کم در حال تبدیل به واقعیت بود.
با روی کار آمدن دولت نهم در سال 84 کمی این فضا شکسته شد و حزباللهیها «تمایل» ابراز عقاید خود را پیدا کردند. گویی تازه متوجه شده بودند که شعارهای انقلاب و گفتمان امام و رهبری طرفداران زیادی دارد که حتی میتوان با این شعارها رئیس جمهور شد! نکتهای که حتی خیلی از سیاسیون طرفدار نظام هم شاید قبل از انتخابات 84 باور نمیکردند که البته این باور در تبلیغات انتخاباتیشان نمود داشت. البته یکی از برکات فتنه 88 هم ضرورت ابراز اینگونه عقاید و دفاع از نظام بود که تجلی آن را همه در 9 دی 88 دیدیم.
حال به دلیل رفتار غلط برخی رسانهها و برخی سیاسیون مارپیچ سکوت دیگری در میان حزباللهیها ایجاد شده است و آن مارپیچ سکوت دفاع از دولت بما هو دولت جمهوری اسلامی است. بدنه حزباللهی کشور از ترس اینکه نکند انگ و برچسب طرفداری از «جریان انحرافی» بخورد، از خدمات ارزنده دولت هم حرفی نمیزند و از تخریبهای پیاپی دولت توسط مخالفین نظام ککش نمیگزد! انگار نه انگار این دولت، دولت جمهوری اسلامی ایران است و دولتی است که اکثریت خدمتگزاران آن طرفدار گفتمان امام و رهبری هستند؛ حال گیریم که سودجویان و قدرتطلبانی هم در آن نفوذ کرده باشند و دنبال منفعتهای شخصی خود باشند. سوال این است که آیا سکوت کردن در برابر تخریبهای دولت از ترس انگخوردن جایز است؟ آیا هجمههای همهجانبه و ناجوانمردانه علیه دولت به این شیوه، باب تخریب دولتهای بعدی جمهوری اسلامی را هم باز نمیکند؟ اصلا آیا جایز است که به بهانه جریان انحرافی این همه تخریب علیه دولت در رسانهها و خبرگزاریهای معتبر ما صورت بگیرد بدون اینکه حرفی از نقاط مثبت دولت شود؟ (+) آیا جریان انحرافی ادعایی آنقدر قدرت دارد که شاکله دولت را عوض کرده است؟ مگر رهبر معظم انقلاب تاکید بر نقد منصفانه نمیکنند و تفاوت نقد و تخریب را بارها و بارها بیان نکردهاند؟ (+)
اگر عمر و فرصتی باقی بود، در حال تهیه یادداشتی هستم که تفکرات انحرافی را معرفی کنم؛ نحوه برخورد رسانههای مدعی ولایتمداری با جریان انحرافی را بررسی کنم (+) و شیوه درست برخورد با تفکرات انحرافی را تبیین نمایم.
روز گذشته پس از حدود یک ماه فعالیت آزمایشی سرویس گروه افسران، این سرویس روی شبکه خبریـاجتماعی افسران افتتاح رسمی شد.
همانطور که در متن خبر آمده است، با توجه به درخواست کاربران و فعالان ارزشی فضای مجازی برای ایجاد یک فضای امن داخلی به منظور تبادل اطلاعات این سرویس به افسران اضافه شده است.
علاوه بر آنچه در خبرها آمد، نکتهای که به ذهنم رسید بیان کنم این بود که با ایجاد گروه در افسران و یا عضویت در گروههای مختلف و اضافه کردن لینکهای مرتبط به آن گروهها، در صورتی که آن لینک را ارسال به افسران هم کنید میتوانید رأیهای بیشتری را کسب نمایید. زیرا به دلیل تمرکز گروه روی موضوعات و علاقهمندی خاص اعضا، احتمال دیده شدن و کسب رأی در آن بالاتر است. البته این امکان به این شرط اتفاق میافتد که لینک ابتدا در گروه گذاشته شود و سپس توسط ابزاری که در اختیار شما قرار میگیرد، به افسران ارسال شود.
نکته دیگری که در مورد گروه خصوصی وجود دارد این است که ارسال کننده لینک در گروه خصوصی میتواند لینک مورد نظر خود را به صفحه عمومی افسران هم ارسال نماید، اما به دلیل اینکه حق مابقی افراد که در آن مطلب خصوصی نظر داده بودند ولی تمایل ندارند در صفحه عام نظرشان نمایش داده شود حفظ شود، تصمیم گرفتیم تا گزینهای در نظر بگیریم که با انتخاب آن افراد بتوانند انتخاب کنند که نظرشان (در صورت ارسال آن لینک به افسران) نمایش داده شود یا خیر.
برای آموزش عضویت و ارسال مطلب در گروهها میتوانید به اینجا مراجعه نمایید.
* این یادداشت برای پایگاه خبری تحلیلی ندای انقلاب نوشته شده است.
این روزها یکی از معضلات فضای سیاسی، رسانه¬ای و حتی دانشجویی کشور عدم شناخت درست «نقد و نقدپذیری» و گرفتار شدن در دام «تخریب» است. گاهی اوقات افراد به جای نقد، به تخریب طرف مقابل روی می¬آورند و گاهی اوقات یک دستگاه یا شخص، نقد دلسوزانه طرف مقابل را تخریب می-انگارد.
برای دچار نشدن به چنین اشتباهاتی، سعی کرده¬ایم تا مرزهای نقد و تخریب را از منظر رهبر معظم انقلاب بررسی نماییم.
معنای انتقاد چیست؟
- انتقاد معنایش چیست؟ انتقاد اگر معنایش عیبجویى است، این نه چیز خوبى است، نه خیلى هنر زیادى مىخواهد، نه خیلى اطّلاعات مىخواهد؛ بلکه انسان با بىاطّلاعى، بهتر هم مىتواند انتقاد کند.
- انتقاد به معناى عیبجویى، اصلاً هیچ لطفى ندارد. شما بنشین از بنده عیبجویى کن، من هم از شما عیبجویى کنم؛ چه فایدهاى دارد؟ نقد، یعنى عیارسنجى؛ یعنى یک چیز خوب را آدم ببیند که خوب است، یک چیز بد را ببیند که بد است. اگر این شد، آن وقت نقاط خوب را که دید، با نقاط بد جمعبندى مىکند، آنگاه از جمعبندى باید دید چه حاصل مىشود. [1]
- نباید از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد. چنانچه نباید بجاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت گریزى لغزید. [2]