در منطق علی بن ابیطالب علیه السلام، آن مرگی که تمامی افراد و اجتماعات باید از آن بهراسند، عبارت از مرگ وجدان و فطرت است. زیرا فرد یا اجتماعی که خودپرستی و عشق به شخصیت را به جایی برساند که تمامی ارزشهای زندگی را به تراکم ثروت و امر و نهی منحصر کند، چنین فرد یا اجتماعی دو اسبه به سوی انقراض و نابودی میتازد. در آن فرد و اجتماعی که وجدان و فطرت اولیه میمیرد، احساس تکلیف نابود گشته، مبادی و اصول انسانیت که انسان را از وحشی جدا میکند و به او علم و فلسفه و اخلاق و دین یاد میدهد، جای خود را برای تنازع در بقا و پامال نمودن ناتوانان خالی میکند.
نگاهی به امام علی علیه السلام، صفحه ۱۴۹ و ۱۵۰
نویسنده: علامه محمدتقی جعفری
مدیر نشر جام جم در حکمی، میرشمسالدین فلاح هاشمی را به عنوان دبیر علمی اولین دوره مسابقه داستاننویسی «خودنویس» منصوب کرد.
به گزارش روابط عمومی نشر جام جم، در حکم قاسم صفایینژاد، مدیر نشر جام جم، خطاب به میرشمسالدین فلاح هاشمی آمده است:
نظر به مراتب علمی و فرهنگی و تجربههای ارزندهتان در حوزه داستان نویسی، جنابعالی به موجب این حکم به عنوان دبیر علمی اولین دوره مسابقه داستان نویسی «خودنویس» منصوب میشوید. «نشر جام جم» در دوره جدید خود قصد دارد افتخار همراهی مردم در تمامی زمینههای مرتبط با کتاب، از نیازسنجی و ایدهپردازی تا تولید و معرفی کتاب را داشته باشد. لذا کشف استعدادهای پنهان در سراسر کشور و همقدمی با آنان تا رسیدن به نقطه شکوفایی هدف اصلی است. امید است با یاری جستن از خداوند تبارک و تعالی و بهرهگیری از فرهیختگان و اندیشمندان در پیشبرد فرهنگ اسلامی ایرانی پیروز باشید.
تناردیه در همه کار و حتی در مکر و حیله، تعادل را نگاه میداشت. در پست فطرتی میانهرو بود؛ که چنین پست فطرتانی خطرناکترند؛ زیرا پستی نهادشان با تزویر و ریا درآمیخته است.
بینوایان، صفحه ۷۰۹
نویسنده: ویکتور هوگو
جنگ زیباییهای هراسآوری دارد که در این باره چیزهایی گفتهایم. اما جنگ زشتیهایی نیز دارد که از همه پلیدتر و نفرتانگیزتر به یغما بردن آسیای مردگان است پس از پیروزی؛ یعنی به هنگامی که نخستین سپیده سحری پس از پایان جنگ بر اجساد بیجان و بیدفاع میتابد.
چه کسانی مردگان را غارت میکنند؟ چه کسانی پیروزی را با پلیدی میآلایند؟ این دزدان چه کسانی هستند که پس از پیروزی به رزمگان هجوم میآورند؟ بعضی از دانایان و از جمله ولتر معتقدند غارتگران همان فاتحانی هستند که به افتخار دست یافتهاند؛ و میگویند که غارتگری کار پیروزمندان است و دیگران در این میان کارهای نیستند. بر اساس این نظریه، همان کسانی که در جنگ فاتح شدهاند، و صحیح و سالم ماندهاند، به جان کسانی میافتند که بیجان و بیدفاع بر خاک افتادهاند، و آنها را لخت میکنند. این فاتحان، قهرمانان روزند و خفاشان شب؛ و خود را مجاز میدانند که از جسدی که خود بر خاکش انداختهاند دزدی کنند. اما ما با این نظریه موافق نیستیم؛ به کف آوردن تاج افتخار و در آوردن کفش از پای مردگان، هر دو از یک دست برنمیآید.
بینوایان، صفحه ۶۴۵
اثر: ویکتور هوگو
موفقیت چیزی است بس مهیب که با لیاقت تشابه کاذبی دارد و آدمی را فریب میدهد... در روزگار ما یک نظریه تقریبا رسمی و فلسفی، در نهایت صمیمیت وارد خانه موفقیت شده و به خدمت او کمر بسته است. این نظریه میگوید: «موفق شدن، به هر قیمتی که باشد!» و این نظریه فلسفی عصر حاضر است. ترقی و پیشرفت به هر ترتیبی که باشد، نشانه لیاقت است؛ حتی اگر در بختآزمایی برنده شوید، مرد لایقی خواهید بود. هر کس پیروز شود مورد احترام است. همه چیز در این نکته نهفته است که سفیدبخت به دنیا بیایید، خوش اقبال باشید، بقیه چیزها خود به خود درست میشود. اگر چند مرد بزرگ و انگشت شمار را که روشنایی بخش قرن ما هستند کنار بگذاریم، ستایش و تجلیل از معاصران به علت نزدیک بینی است. در این ایام، مطلا را به جای طلا میگذارند.
جلد 1 بینوایان، صفحه ۱۰۳
نویسنده: ویکتور هوگو