اگر به دنبال حرفی، عمل نباشد، سرگرمی است، حجاب است، غفلت است. در حد لزوم حرف بزنیم. پریشب به رفقا توصیه میکردم گفتم یک مقدار از ضایعات زمانی، ناشی از پرحرفی است. حرفی را که میشود در نیم ساعت بگوییم، در سه ساعت تمام میکنیم. خوب دو ساعت و نیم وقت کم میآوریم. آن هم نه یک نفر، سه نفر، چهار نفر؛ شش نفر با هم نشستهاند، شش تا دو ساعت و نیم یعنی پانزده ساعت وقت کم میآوریم؛ یعنی ضریب بازدهی وقت ما یک ششم میشود چون برای نیم ساعت، سه ساعت گذاشتهایم. اینها را رعایت کنیم. برای مسیری که داریم عملمان را به طور جدی اصلاح کنیم. التزاممان به معیارهای اسلامی در سازماندهی و ساماندهی کارهایمان، از همین گام نخستین، پشتوانهای است برای اینکه آن روز دچار انحراف نشویم.
سه گونه اسلام، صفحه 58
نویسنده: شهید بهشتی
حرکتها باید در پی رشد و گشترس کمّی خویشتن باشند اما، به این اما توجه کنید، نه گسترش سریع و رشد سرطانی! پیشرفت سریع اسلام به همان اندازه که برای اسلام موفقیت بود و نشانه برجستهای از موفقیت اسلام از آب درآمد، به همان اندازه هم خطر به همراه آورد. خوب، گاهی میشود نهضتی با خلأ روبرو میشود؛ وقتی با خلأ روبرو شد، خود به خود گسترده میشود؛ گسترش نهضت را نمیشود مهار کرد. گسترش نهضت را تا وقتی میشود مهار کرد که با سازندگی همراه باشد. این، یکی از آن علاجها است که رهبری میتواند رعایت کند. گاهی اعضای نهضت شتابزدگی عجیبی برای گسترش نشان میدهند؛ حوصله یک نسل و دو نسل نهضت غیرگسترده و به اصطلاح نهضت محدود و بیسروصدا را ندارند. اینها برای نهضت خطر ایجاد میکنند. گسترش نهضت باید با افزایش تدریجی آمادگی رهبری برای دیگرسازی و سازندگی همراه باشد. اگر این گسترش، سرعت و شتاب گرفت، به طوری که قبل از کسب آمادگی برای ساختنِ کسانی که حتی به درخواه به صفوف نهضت میپیوندند، یعنی گسترش سرطانی پیدا کرد، نهضت به همان سرنوشتی دچار میشود که بیمار سرطانی و سلول و عضله سرطان زده بدان دچار میشود. اسلام به همین سرنوشت دچار شد. ولی با کمال تأسف عرض میکنم این مسئله همیشه مهارکردنی نیست. یعنی گاهی نهضتی در یک موقعیت تاریخی قرار میگیرد و نمیتواند گسترش خود را مهار کند. فقط اسلام نیست که به این سرنوشت دچار شده، خیلی از نهضتهای دیگر هم به همین سرنوشت دچار شدهاند.
سه گونه اسلام، صفحه 45 و 45
نویسنده: شهید بهشتی
جامعه در جای خودش مهم، اصلاحات گسترده در جای خودش بسیار پرارزش، مکانیسم اجتماعی در جای خودش بسیاری عالی، ولی به هر حال یک فرد و یک انسان قیمتی دارد و تمام مکانیسمها و نظامهای اجتماعی بسیج میشود تا انسانهای خودساخته انتخابگرِ انسانیاندیش بسازند. وقتی هدف چنین است، اگر انسان در تلاشهایش توفیق پیدا کرد که یک انسان ارزنده بسازد، میزان موفقیتش بالاست یا پایین؟
الان ما این موفقیت را پایین میدانیم. من به شما رفقا با صراحت عرض کنم حدود سی و سه سال است تلاشگری دارم و در این سی و سه سال حدود سی و یک سالش کار دسته جمعی داشتهام. میدانید بزرگترین فقر کارهای ما چه بوده؟ آیا فقر پولی بوده؟ آیا فقر امکانات اجتماعی بوده؟ بله، این فقرها بوده، اذیتمان هم کرده و میکند اما اینها بزرگترین فقر نبوده است. بزرگترین فقر ما «فقر انسانی» بوده است یعنی همیشه هر کاری را خواستیم انجام بدهیم در درجه اول، آدمِ آن کار را کم داشتیم...
سه گونه اسلام، صفحه 31
نویسنده: شهید بهشتی
برای زن هیچ چیزی ناراحت کنندهتر از این نیست که مورد تحقیر شوهر قرار گیرد، بزرگترین شکست برای یک زن این است که احساس کند نتوانسته قلب شوهر خود را نگهداری کند و ببیند که دیگری او را تصاحب کرده است.
نظام حقوق زن در اسلام، صفحه ۴۳۶
نویسنده: شهید مطهری
زن در مرد تأثیر فراوان داشته است، تأثیر زن در مرد از تأثیر مرد در زن بیشتر بوده است، مرد بسیاری از هنرنماییها و شجاعتها و دلاوریها و نبوغها و شخصیتهای خود را مدیون زن و خودداریهای ظریفانه زن است، مدیون حیا و عفاف زن است، مدیون «شیرین فروشی» زن است. زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را، آنگاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود اول به زن مُهر باطله میخورد و بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع منهدم میگردد.
نظام حقوق زن در اسلام، صفحه 234
نویسنده: شهید مطهری