1. دفاع و مقابله به مثل، از حقوق انسانى است. اگر کسى با ما جنگید ما هم با او میجنگیم. «قاتلوا... الذین یقاتلونکم»
2. هدف از جنگ در اسلام، گرفتن آب و خاک و یا استعمار و انتقام نیست، بلکه هدف، دفاع از حقّ با حذف عنصرهاى فاسد و آزادسازى افکار و نجات انسانها از خرافات و موهومات میباشد. «فى سبیل اللَّه»
3. حتّى در جنگ باید عدالت و حقّ رعایت شود. «قاتلوا... لاتعتدوا» بارها قرآن با جمله «لاتعتدوا» سفارش کرده که در انجام هر فرمانى از حدود ومرزها تجاوز نشود.
4. ظلم و ستم، رشته محبّت الهى را پاره میکند. «ان اللَّه لا یحبّ المعتدین»
5. تنها حضور در جبهه سبب قرب الهى نیست، بلکه محبوبیّت نزد پروردگار زمانى است که در جنگ عادل باشیم و حقوق را رعایت کنیم. «لا تعتدوا ان اللَّه لا یحبّ المعتدین»
6. در جنگ، هدف باید فقط خدا باشد، نه هوسها، تعصّبها، غنائم، ریا و سمعه. «فى سبیل اللَّه»
7. حتّى در دفاع از حقّ طبیعى خود، باید خدا را در نظر گرفت. با آنکه آنان جنگ را علیه شما آغاز کردند و شما باید دفاع کنید، ولى باز هم «فى سبیل اللَّه» باشد.
تفسیر نور، جلد 1، صفحه 301
در تفسیر آیه 190 سوره مبارکه بقره
نویسنده: محسن قرائتی
دعا کننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را براى لطف به او بکار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب میکنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند. این ارتباط محبّت آمیز در صورتى است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.
دعا کردن، همراه و همرنگ شدن با کلّ هستى است. طبق آیات قرآن، تمام هستى در تسبیح و قنوت هستند؛ «کلّ له قانتون» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند؛ «یَسئله مَن فى السموات والارض» پس ما نیز از او درخواست کنیم تا وصله ناهمگون هستى نباشیم.
تفسیر نور، جلد 1، صفحه 288
در تفسیر آیه 186 سوره مبارکه بقره
نویسنده: محسن قرائتی
عاشقى که نیست حیران تو، حیران میشود خواه یا ناخواه، خواهان بیابان میشود
هر که بین ره پشیمان شد ز عاشق بودنش از پشیمان بودنش حتما پشیمان میشود
در بیابان طلب خارِ که بودن مطرح است خار، خار گل نشد، خار مغیلان میشود
وصل یا هجران تماما بستگى دارد به تو تو بخواهى هجر، وصل و وصل، هجران میشود
گیسوى آشفتهات حال مرا آشفته کرد با پریشان هر که میگردد پریشان میشود
گر تو باشى و نباشد هیچ کس در محضرت کوچههاى مصر هم مانند کنعان میشود
نامهام را دیدم و پشت شما مخفى شدم طفل هر وقت اشتباهى کرد، پنهان میشود
من که گریان نیستم، یعنى که عاشق نیستم ورنه عاشق، مثل طفلان، زود گریان میشود
رزق تو از هر طرف باشد معانیش یکیست نان اگر از هر طرف خوانده شود، نان میشود
با کریمان گشتن و آدم شدن دشوار نیست چه کسى گفته نخواهد شد، به قرآن میشود
اگر استراتژی یک فرآیند تکاملی است پس وجود دانش به عنوان یک نیروی محرکه میتواند مورد توجه باشد و یک سازمان باید دارای پایگاه دادههای دانش باشد که از طریق تحلیل محیط خارجی دانش مورد نیاز به دست میآید و موجب تحقق چشمانداز میشود.
جدای از تحلیل محیط خارجی، سازمانهای باید روابط بین کارکردهای کسب و کار و همچنین چگونگی ساختاربندی منابع سازمان در حمایت از این کارکردها را (برای مثال معماری منابع انسانی، معماری مالی، معماری تکنولوژی و غیره) ارزیابی کنند. در طول فرآیند تعیین روابط بین فرآیندهای کسب و کار، ضروری است که جریان اطلاعات نیز مشخص شود. در اصل فرآیند کسب و کار چیزی بیش از گسترش جریان اطلاعات نیست و تعیین جریان اطلاعات، استراتژیستها را توانمند خواهد ساخت تا جریان و مبادله دانش را ارزیابی کنند. در این صورت است که دانش به عنوان یکی از عناصر حیاتی برای ارزیابی اثربخشی و کارآمدی پروفایل سازمانی (داخلی) و محیط خارجی به کار میرود، عنصری که نه تنها توانایی تدوین استراتژی کسب و کار را دارد، بلکه به عنوان زیربنای فرآیند تدوین استراتژی سازمان عمل میکند.
اهل معرفت گویند: دعا بر سه گونه است:
یکى، دعاى از روى استعجال، و آن دعاى عامه است. اینان چون اسیر مقاصد نفسانیه هستند، در دعا نیز شتابزده هستند که مبادا مقاصد دنیاوى یا حیوانى از آنها فوت شود.
دیگر، دعاى از روى احتمال، و این دعاى ارباب حکمت است. اینان نیز پابند مقاصد خویشند و احتمال مى دهند دعا در جریان امور قضائى دخالت داشته باشد و قضاى حق تعالى مقید به دعا باشد؛ از این جهت دعا کنند.
سوم، دعاى از روى امتثال است، و این دعاى اصحاب معارف است. آنان از اسارت نفس بیرون آمدند، و براى آمال نفسانیه و لذات خویشتن لب به دعا نگشایند.
من گروهی میشناسم ز اولیا که زبانشان بسته باشد از دعا
اینان دعا را براى امتثال امر خدا مىکنند. چون دعا خلوت با حق و مخاطبه با محبوب مطلق است، قیام به آن کنند.
حقا که انسان اگر به نور معرفت قلبش منور باشد و مانند ما اسیر سلسلههاى شهوات و زندان طبیعت نباشد، هرگز مخاطبه با حق تعالى و توجه و ذکر او را وسیله چیز دیگر قرار نمىدهد.
اولیاء خدا نظرشان به دعا انقطاع به حق تعالى است، و او و مذاکره و خلوت با او را وسیله خودپرستى و خودخواهى نمىکنند؛ بلکه هر چه بخواهند براى آن است که باب مراوده با دوست را مفتوح کنند.
در دل دوست به هر حیله رهى باید کرد
ما اسیران نفس و شهوت، خدا را براى خرما مىخواهیم، و دوست مطلق را فداى لذات نفسانیه مىکنیم. و این از بزرگترین خطاها است که اگر دل ما حظى از معرفت داشت و جلوهاى از محبت در آن حاصل بود، باید از خجلت بمیریم، و سر شرمسارى را تا قیامت بر زیر افکنیم. آنان اگر چیزى بخواهند، چون کرامت دوست است، مىخواهند.
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 363
نویسنده: امام خمینی (ره)