پس ای عزیز، بیدار شو و پنبه غفلت را از گوش بیرون کن و خواب غفلت را بر چشم خود حرام نما، و بدان که تو را خدای تعالی برای خود آفریده. چنانچه در حدیث قدسی میفرماید: «یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی.» یعنی «ای پسر آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خود آفریدم.» و قلب تو را منزلگاه خود قرار داده. تو و قلب تو یکی از نوامیس الهیه هستید، حق تعالی غیور است نسبت به ناموس خود، این قدر پردهدری مکن به ناموس حق تعالی، دست درازی را روا مدار. بترس از غیرت حق تعالی که تو را در این عالم همچنان رسوا کند که هر چی خواهی اصلاح کنی نتوانی. تو در ملکوت خود در حضور حضرات ملائکه و انبیاء عظام پرده ناموس الهی را پاره میکنی، و اخلاق فاضله را که به واسطه آنها، اولیا تشبه به حق پیدا میکنند، تسلیم غیر حق میکنی و قلب خود را به دشمن حق میدهی و شرک میورزی در باطن ملکوت خود، بترس از آنکه حق تعالی علاوه بر آنکه ناموس ملکوت تو را پاره کند و تو را پیش انبیاء عظام و ملائکه مقربین مفتضح و رسوا کند، در همین عالم تو را مفتضح کند و مبتلا کند به فضیحتی که جبرانپذیر نباشد و پاره شدن عصمتی که وصلهبردار نباشد. حق تعالی «ستار» است ولی «غیور» هم هست، «ارحم الراحمین» است ولی «اشد المعاقبین» هم هست. ستر میفرماید تا وقتی از حد نگذرد. ممکن است خدای نخواسته این کار بزرگ و این رسوایی ناهنجار غیرت را بر ستر غلبه دهد، چنانچه در حدیث شریف شنیدی.
پس قدری به خود آی و رجوع به خدا کن و بازگشت به سوی او نما، که خدای تعالی رحیم است و پی بهانه میگردد برای رحمت. اگر رجوع کردی، به غفران خود ستر میفرماید عیوب گذشته را و نمیگذارد کسی بر آن مطلع شود و تو را صاحب فضیلت میکند و اخلاق کریمه را در تو جلوه میدهد و تو را مرآت صفات خود میفرماید و اراده تو را در عالم کارکن میفرماید، چنانچه اراده خود (او) در همه عوالم نافذ است، چنانچه (در) حدیثی منقول است که وقتی که اهل بهشت قرار گرفتند، نامهای از جانب حق تعالی برای آنها میآید که مضمونش این است: «از جانب زنده پایندهای که نمیمیرد به سوی زنده پایندهای که نمیمیرد. من هر چه را میخواهم موجود شود به او میگویم باش، پس موجود میشود، تو را هم امروز قرار دادم که هر چه را میخواهی بشود امر کن، میشود.» تو خودخواهی این قدر نداشته باش، تو اراده خود را تسلیم حق کن، ذات مقدس هم تو را مظهر اراده خود میفرماید، تو را متصرف در امور خود قرار میدهد، مملکت ایجاد را در آخرت در تحت قدرت تو قرار میدهد. و این غیر تفویض محال باطل است، چنانچه در محل خود معلوم است.
چهل حدیث، صفحه 46 و 46
نویسنده: امام خمینی (ره)
الگوهای وحدتگرا – رهاییبخش مربوط به ارتباطات و توسعه معتقدند که آزادی بیان به سبب فرایند تدریجی همگنسازی فرهنگی به مخاطره افتاده است، از نظر این الگوها این فرایند در حقیقت فرآورده فرعی نظامهای ارتباطی و حمل و نقل جهانی است. از نظر این الگوها، استراتژیهای کنونی رشد، میزان آزادی فرهنگی را به حداقل رساندهاند. هنگامی که کشورها در معرض تهاجم فرهنگی قرار میگیرند، واقعیت را از دیدگاه به اصطلاح »مهاجمان» و نه در هیئت اصل آن میبینند. و به این ترتیب است که توان این کشورها برای تعیین اهداف واستراتژیهای توسعه داخلی بیش از پیش ضعیفتر میشود. این امر حتی هنگامی که این کشورها در کوران افزایش ثروت هم هستند، صدق میکند. باید این نکته درک شود که اهمیت فرهنگی و اهداف جامعه در زمینه توسعه، صرفاً اقتصادی نیست، بلکه اقتصاد تنها یک مرحله است که باید توان بالقوه فرهنگی جامعه را بالفعل کند.
گذر از نوگرایی، صفحه 65
نویسنده: پروفسور حمید مولانا
زندان فرصتی شد تا ما رؤسای آینده خودمان را در همان ماههای اول حضور بشناسیم. من از نزدیک شاهد بودم که مسعود رجوی با تصمیماتی که میگرفت و روشی که پیش رو داشت، چگونه مستبدانه و دیکتاتورمآبانه تشکیلات را زیر چتر خود داشت. او به واقع آدمی انحصارطلب و تمامیتخواه بود. در زندان نگرانی من از آینده بیشتر شد که نکند این آدمها روزی در رأس امور قرار بگیرند و سرنوشت ملتی به دستشان بیفتد، آنگاه باید در تاریکی دنبال چراغی بگردیم و محمدرضا پهلوی را بجوییم.
رهبران قوم از طرفی اجازه مطالعه و تعامل اندیشه به زیردستان را نمیدادند، از طرفی هم خود حرف و مطلبی نداشتند که به آنها ارائه کنند. از این رو به خاطر این که اعضا و هواداران به بیعملی دچار نشوند، آنها را به کارهای بیثمر، سبک و تهیمغز مشغول میکردند و با ایجاد شخصیت کاذب برایشان، آنها را حسابی در خود غرق میکردند. یکی را مسئول چای، دیگری را مسئول ناخنگیر، یکی را مسئول آفتابه، دیگری را مسئول خودکار، یکی را مسئول تاید، آن دیگری را مسئول صابون، آن یکی را هم مسئول آشپزخانه و ... کرده بودند. به اندازه نفرات مسئولیت درست کرده بودند؛ این شخصیتهای کاذب چنان در جان و تن افراد رسوخ میکرد که وقتی مثلا صدا میزدند: مسئول ناخنگیر! گویی که رئیس جمهور را صدا میزنند. او ناخنگیر را در داخل جیبش میگذاشت، هر کسی به آن احتیاج داشت باید به او مراجعه میکرد و وی هم اسم متقاضی را مینوشت و بعد از نیم ساعت میرفت آن را میگرفت، بعد گزارش عملکرد خود را هم به مافوقش میداد!
واقعا وقت و زمان افراد را به این شکل میکشتند، تمام هم و غم فرد این میشد که در انتخاباتی که بود او رأی کافی برای تصدی پست ناخنگیر را به دست آورد؛ نمیدانست این مسئولیت نیست،مشغولیت است. این رویه موجب میشد بعد از مدتی افراد از درون تهی میشدند و خود را کاملا و دربست در اختیار سازمان قرار میدادند.
خاطرات عزت شاهی، صفحه 191
نویسنده: محسن کاظمی
در سادهترین تعریف شرکت دانش بنیان شرکتی است که از داراییهای دانشی خود به عنوان منبع اصلی مزیت رقابتی استفاده میکند. در شرکتهای دانش بنیان، سود نتیجه تجاریسازی ایدهها و نوآوریهای جدید است که حاصل تعامل میان داراییهای فیزیکی و سرمایههای دانشی هستند. سرمایههای انسانی، ساختاری و رابطهای به ترتیب مهمترین سرمایههای یک شرکت دانش بنیاناند.
این شرکتها معمولا با مشکل تأمین منابع مالی روبرو هستند و برای جذب و تأمین منابع مالی مدام در رقابتند. غالب نتایج و دستاوردهای شرکتهای دانش بنیان از جنس نوآورانه و خلاق بوده و نیز نامشهود و دانشی است. بر این اساس موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمانها تا حد کمی مبتنی بر تخصیص راهبردی منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت راهبردی دانش و داراییهای دانشی خواهد بود. وظیفه اصلی مدیران در این سازمانها فراهم نمودن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسان در سازمان دانش بنیان است.
آسیبزدایی از واحدهای تحقیق و توسعه سازمانی
بخش توسعه و تحقیق عموما اهداف زیر را مدنظر دارد:
- افزایش تولید، بهبود کیفیت، بالا بردن ارزش افزوده محصولات تولیدی.
- تولید محصولات جدید.
- رفع مشکلات مربوط به فرآیندهای تولید.
- حل مشکلات زیست محیطی به منظور حرکت در راستای توسعه پایدار.
- انتقال تکنولوژی پیشرفته منطبق با شرایط صنعتی و بومی نمودن آن در جهت کاهش وابستگی.
نقش تحقیقات و واحدهای تحقیق و توسعه در ارتقای بهرهوری و بهبود کیفیت محصول