نهاد مسجد به عنوان سنگر اسلامی که از ابتدای تاریخ اسلام در تمامی زمینهها نقش موثر و پررنگی داشته اشت، شناخته میشود.
مسجد در وقوع انقلاب اسلامی، پایگاه اصلی ساماندهی مردمی تظاهرات علیه نظام شاهنشاهی بود. پس از آن نیز در دوره جنگ تحمیلی، مساجد نقش پررنگ و برجستهای ایفا کردند. پس از پایان سالهای دفاع مقدس، رفته رفته نقش مسجد در جامعه و به ویژه میان مردم عادی جامعه کمرنگ شد. اهمیت نهاد مسجد در جامعه اسلامی و همچنین روند کاهشی مستمر نقش مسجد به ویژه در فعالیتهای فرهنگی و تربیتی در جامعه، دغدغهمندان تعالی جامعه اسلامی را نگران کرده است.
در این گزارش راهبردی سعی شده است نوسازی مسجد از منظر فرهنگی در دستور کار قرار گیرد. جهت حفظ ماهیت گزارش راهبردی و تبدیل نشدن آن به کتاب یا مقاله پژوهشی نیازمند آن هستیم که از تکرار مکرراتی که مخاطبان فرهیخته این گزارش راهبردی از آن آگاهند، صرفنظر کنیم و با مروری کوتاه از کارکرد فرهنگی مسجد در منابع اسلامی و نقش فرهنگی آن در انقلاب اسلامی، به وضعیت فعلی حقوقی و تشکیلاتی مسجد پرداخته شده است و بعد از آن فرصتها و چالشهای مساجد بررسی میشود و در پایان راهبردهای پیشنهادی جهت نوسازی فرهنگی مسجد ارائه شده است.
متن کامل این گزارش راهبردی را میتوانید از مرکز پژوهشی آرا تهیه فرمایید.
* این گزارش راهبردی بخش دوم سلسله گزارش راهبردی «نوسازی سازمانهای فرهنگی ایران» است.
همراه کردن مخاطبان با خود، یکی از اصلیترین مأموریتهای رسانهها به شمار میرود. رسانهها بدون تأثیر بر فکر یا رفتار مخاطبان هدف، رسانهای زنده نیستند و فقط شمایل یک رسانه را دارند. جریانسازی یکی از اهم کارهایی است که یک رسانه میتواند برای رسیدن به این مقصود، انجام دهد. نگارنده در این مقاله با ارائه تعریف «جریانسازی» و «رسانههای اجتماعی» به صورت خلاصه، به ارائه ابعاد مختلف جریانسازی و تاکتیکهای آن میپردازد؛ «جنگ روانی»، «شایعه»، «انگارهسازی»، «اقناع» و «کمپین» از جمله تکنیکهای جریانسازی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است. پژوهشگر سعی کرده است در سراسر مقاله از زاویه «رسانههای اجتماعی» به موضوع بنگرد.
واژگان کلیدی
جریانسازی، فضای مجازی، رسانههای اجتماعی
این مقاله در شماره 26 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است. نسخه الکترونیک این ماهنامه را میتوانید از اینجا خریداری نمایید.
برای نوسازی هر پدیدهای، ابتدا نیازمند شناخت آن پدیده (ماهیت آن و محیط پیرامونی پدیده) و کارکردن آن هستیم. سازمان صدا و سیما یکی از بزرگترین سازمانهای فرهنگی ایران است که به فرموده امام خمینی (ره) باید تبدیل به یک دانشگاه عمومی شود؛ به نظر میرسد که علیرغم زحمات کشیده شده طی دهههای گذشته، این سازمان بزرگ و مهم، کماکان با جایگاه مطلوب خود جهت نقشآفرینی در فرهنگ انقلاب اسلامی فاصله دارد.
جهت حفظ ماهیت گزارش راهبردی و تبدیل نشدن آن به کتاب یا مقاله پژوهشی نیازمند آن هستیم که از تکرار مکرراتی که مخاطبان فرهیخته این گزارش راهبردی از آن آگاهند، صرفنظر کنیم و با مروری کوتاه از تاریخچه صدا و سیما به چالشهای این سازمان بپردازیم. از میان چالشهای موجود، یکی از مهمترین چالشها – که محل مناقشه بسیاری نیز هست- یعنی لزوم یا عدم لزوم انحصارزدایی، انتخاب شده است. در این گزارش راهبردی سعی شده است پس از بررسی پیشینه پژوهش و بیان نظرات موافق و مخالف، نتیجهای عالمانه و عاقلانه و در جهت تعالی آرمانهای انقلاب اخذ شود. با توجه به شرایط موجود توصیه شده است که انحصارزدایی از صدا و سیما با رعایت گامهایی در ساحتهای مختلف قانونی، زیرساختی، فرهنگی و ... انجام پذیرد.
متن کامل این گزارش راهبردی را میتوانید از مرکز پژوهشی آرا تهیه فرمایید.
* این گزارش راهبردی بخش نخست سلسله گزارش راهبردی «نوسازی سازمانهای فرهنگی ایران» است.
اقتصاد مقاومتی کلیدواژهای است که در سالهای اخیر بسیار بر سر زبانها است. کلیدواژهای که راهبرد کلان نظام جمهوری اسلامی در مقابله با جنگ اقتصادی دشمن است و وظیفه اجرای آن بر دوش یک قوه و نهاد نیست و نیازمند تشریک مساعی همه قوا، نهادها، سازمانها و مردم است. رسانهها نیز به عنوان یکی از ارکان جوامع جدید باید در اقتصاد مقاومتی نقشآفرین باشند.
اقتصاد مقاومتی را میتوان از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار داد. یکی از مفاهیم مهم حوزه اقتصاد در این میان «ملیگرایی مصرفی» است. شاخص ملیگرایی مصرفی توسط شیمپ و شارما (1987) در جهان مطرح شده است و منظور از آن، گرایش به مصرف کالای داخلی توسط مصرف کنندگان است.
در این گزارش راهبردی پس از مرور پیشینه تحقیقاتی «ملیگرایی مصرفی» در جهان و ایران، به بررسی سیاستهای کلی و قوانین مرتبط با آن در ایران پرداختهایم و پس از آن به تبیین نقش رسانهها در بهبود این شاخص همت گماردهایم. در پایان نیز سعی شده است راهکارهایی برای افزایش شاخص ملیگرایی مصرفی با رویکرد نقش رسانهها در فرهنگسازی آن ارائه شود.
این گزارش راهبردی را میتوانید از سایت مرکز پژوهشی آرا دریافت نمایید.
چند روزی میشود که از مرز یک میلیون بازدید از وبلاگم میگذرد. یک میلیون بازدیدی که نتیجه کمتر از 10 سال عمر این وبلاگ است.
وبلاگ قبلی من کمتر از 2 سال عمر کرد و انقدر به دست فراموشی سپرده شد که حتی یادم نمیآید حذفش کرده بودم یا نه. هر چند که به نظرم آن سرویس وبلاگ نویسی کلا از بین رفته است. سرویسی بود به نامی شبیه پارس که دامنه وبلاگ با اسلش بعد از دات کام قرار میگرفت.
اما این وبلاگ در طی کمتر از 10 سال، یک میلیون بازدید داشته است، یعنی به صورت میانگین حدودا سالی 100 هزار تا. بگذریم از فراز و نشیبها که زمانی فعالان فضای مجازی انقدرها نبودند که الان هستند، زمانی تب وبلاگنویسی در ایران داغ بود و خوانده میشدند و شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی انقدر فراگیر نشده بودند، زمانی خوانندگان این وبلاگ آنقدرها هم زیاد نبودند و نمایشگر بازدید آن معمولا بیشتر از عدد 15 را نشان نمیداد، زمانی نظرات بیشتری زیر پستها بود و حالا کمتر، زمانی محتوای پستها به سویی بود و در طی زمان تغییراتی کرد و ... اما همه اینها را که کنار بگذاریم چند مورد مهم است که اتفاق افتاده است:
- یکی اینکه این وبلاگ هنوز به روز رسانی میشود. بسیاری از وبلاگها در دورهای پرمخاطب و تأثیرگذار بودهاند ولی دوامی نداشتهاند و به هر دلیلی یا حذف شدهاند یا شبیه موزهای که پستهای بعضا باارزش آنها هنوز جلب توجه میکند. سالهای سن آدمی که یکی یکی میگذرد و مشغلهها که بیشتر میشود، حفظ به روز رسانی مستمر سخت است اما شدنی.
- دوم اینکه هر چند پستهایی غیروبلاگی داشتهام و در برهههایی از زمان این پستها زیادتر از حد معمول هم بودهاند اما همیشه پستهای وبلاگی وجود داشتهاند و این وبلاگ، تبدیل نشده است به بازنشر مقالات و یادداشتهای مطبوعاتی و علمی.
- سوم اینکه ساختار وبلاگ را همیشه سعی کردهام حفظ کنم؛ برای همین هنوز پیوندهای پیشنهادی روزانه دارم (هر چند ممکن است هر روز به روزرسانی نشود)، هنوز برای وبلاگ دیگران نظر میدهم، هنوز نظرات مخاطبان برایم مهم است و ...
این موارد را مهمتر از یک میلیون بازدید میدانم، چون به نظرم «ساختن برای ماندن» میتواند درجه اثرگذاری را هم بالا ببرد. وبلاگ را برای نشر افکار شخصی بهتر از شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی و ... میدانم. دلایلی از جمله سهولت دسترسی با جستجو، بایگانی، طبقه بندی موضوعی و ... یا حتی نسبت به کانالهای تلگرامی که اخیرا مد شده و وبلاگنویسان قدیمی هر کدام کانالی راه انداختهاند، مزیت «تعامل با مخاطب». دیدگاهم این است که امثال کانال و گروه و ... دورهای دارند که تمام میشوند، اما وبلاگ باقی میماند چون شاید بیراه نباشد اگر بگویم که وبلاگ یک «رسانه» است اما کانال تلگرام «یک ابزار توزیع». شاید به همین خاطر بود که طی این 10 سال، درسنامه «آشنایی با وبلاگ نویسی» را نوشتم، به کمک دوستان چهره برتر وبلاگی سال را انتخاب کردیم، داور چند جشنواره وبلاگ نویسی شدم و وبلاگ نویسی را تدریس کردم.
-----------------
بعد نوشت: حیفم آمد قسمت نقل قول وبلاگم را بیشتر معرفی نکنم. قسمت نقل قول این وبلاگ شامل جملات و بندهای زیبا از کتابهای مختلف است که در حال مطالعه آنها هستم که با کلیک روی تصویر «کتابخوان الکترونیک» میتوانید وارد آن شوید. پستهای این بخش برای مدت کوتاهی در صفحه اصلی وبلاگ نمایش داده میشوند و به محض اینکه پست جدیدی اضافه شود، دیگر فقط در صفحه نقل قول نمایش داده میشوند تا مطالب صفحه اصلی فقط نوشتههای خودم باشد. حتما این صفحه جذاب را ببینید.
------------------
پ.ن: ای کاش وبلاگمان را آن کسی که دلمان میخواهیم بخواند نیز بخواند!