برنامه ششم توسعه از ابتدای سال 1393 در معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری آغاز به کار کرد و سندی تحت عنوان «نظام تهیه، تدوین و تصویب برنامه ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران» در مرداد 1393 منتشر شد. پس از ابلاغ سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه در 9 تیر 1394 از سوی رهبر معظم انقلاب، سند فوقالذکر در مرداد 1394 دارای تغییراتی شد که مهمترین آنها، تحدید برنامه به «احکام برنامه ششم» است که در آن تصویب تصویر کلان برنامه و جداول کمّی به هیئت وزیران سپرده میشود که مورد اعتراض بسیاری از نخبگان و همچنین نمایندگان مجلس نهم قرار گرفت. کلیات برنامه ششم توسعه در مجلس رد شد و برنامه پنجم توسعه برای یک سال دیگر تمدید شد تا دولت فرصت اصلاح لایحه برنامه ششم توسعه را داشته باشد. اصلاحیه برنامه ششم توسعه اوایل مرداد ماه 1395 با تغییرات اندکی به مجلس تقدیم شد.
در خصوص بخش فرهنگی برنامه ششم توسعه نیز رابطه این برنامه (در امور فرهنگی) با سیاستهای کلی ابلاغی رهبر معظم انقلاب مشخص نیست. در حالی که رهبر معظم انقلاب در سیاستهای کلی تأکید بر «سبک زندگی اسلامی – ایرانی»، «اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور»، «تبیین ارزشهای انقلاب اسلامی» و «حضور مؤثر نهادهای فرهنگی در فضای مجازی» دارند، توجه دولت در برنامه ششم توسعه در بُعد فرهنگی به سه مقوله «امنیت»، «آزادی» و «خصوصیسازی» است.
در این گزارش راهبردی، پس از بیان تاریخچه برنامههای توسعه در کشور، به چگونگی تدوین برنامه ششم توسعه پرداخته شده است. لایحه برنامه ششم توسعه با اسناد بالادستی تطبیق داده شده و این لایحه با لایحه برنامه چهارم و پنجم توسعه مقایسه شده است. در پایان نیز نقدها و پیشنهادهایی جهت تکمیل و اصلاح عرضه شده است.
این گزارش راهبردی را میتوانید از سایت مرکز پژوهشی آرا دریافت نمایید.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 17 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.
در تعریف اولیه کتاب آمده است «به مجموعهای از لوحهای چوبی یا عاجی، یا مجموعهای از ورقهای کاغذ، پوست آهو و یا مادهای مانند آن، اعم از دستنویس یا چاپی که با هم به نخ کشیده یا صحافی شده باشند، کتاب میگویند.» با این تعریف، کتاب قدمتی 5 هزار ساله دارد و در دورههای مختلف با فراز و نشیبهای گوناگون ابزار ماندگاری دانش بشری و حتی یادگار حماسهها و حکومتها بوده است.
کتابخانههای بزرگ سراسر دنیا نشان از علاقه دانشمندان و اهالی علم و فرهنگ به کتاب برای سوار شدن بر روی شانههای دانشمندان پیشین جهت جلوگیری از تجربه مجدد برخی از امور است. کتاب همواره یکی از رسانههای مهم در تاریخ بشر به رسمیت شناخته شده است. معجزه پیامبر اسلام (ص) نیز کتابی بود به نام قرآن که با تحدی طلبیدن، اعجاز خود را در طول تاریخ پس از نزول خود اثبات کرده است.
پس از اختراع دستگاه چاپ، نقش کتاب در پیشبرد علم و فرهنگ جوامع پررنگتر از قبل دنبال شد. سرانه مطالعه کتاب به عنوان یکی از شاخصهای مهم کشورهای مختلف شناخته میشود. سرانه کتابخوانی در ایران در سال 1353 به دلیل وجود تنها 35 درصد باسواد از جمعیت کشور در حدود 2 دقیقه در شبانه روز بوده است. در حال حاضر حدود 90 درصد جامعه باسواد هستند اما آمار معتبری درباره سرانه مطالعه وجود ندارد و از 2 دقیقه تا 120 دقیقه در روز گفته میشود! تنها آمار رسمی در سال 1382 منتشر شد که نشان دهنده سرانه 7 دقیقهای در روز است؛ البته احتمالا در این سرانه کتب درسی، قرآن و ادعیه نیز در نظر گرفته شده است. سرانه مطالعه در ژاپن به عنوان کتابخوانترین کشور دنیا 90 دقیقه در روز، و در کشورهای در حال توسعهای مانند ترکیه و مالزی، 55 دقیقه در روز است. دلایل مختلف برای این معضل در ایران وجود دارد و قطعا راهکارهایی نیز برای حل آن وجود دارد اما مهم ارادهای است که باید برای حل آن بوجود بیاید. ریشههای نبود فرهنگ کتابخوانی هم به «مسئولین»، هم به «ناشران» و هم به «آحاد مردم» برمیگردد اما در این یادداشت قصد دارم از این زاویه به موضوع نگاه کنم که آیا با نشر دیجیتال –با توجه به اقبال نسل جوان به رسانههای دیجیتال- میتوان تغییری در فرهنگ کتابخوانی به وجود آورد؟
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 15 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.
«تحقیق و توسعه» (R & D) مفهومی است که حدود یک قرن پیش مطرح شده است اما روز به روز بر اهمیت آن در سازمانها افزوده میشود. سازمانها بنابر مأموریت و نیازهای خود، نهاد تحقیق و توسعه را دفتر، اداره، واحد، مدیریت یا معاونت تعریف میکنند. پرسش اینجا است که نسبت واحدهای تحقیق و توسعه با سازمانهای رسانهای چیست؟ آیا اصلا تحقیق و توسعه در سازمان رسانهای تعریف میشوند؟ میزان نیاز سازمانهای رسانهای به تحقیق و توسعه چقدر است؟
به نظر میرسد برای پاسخگویی به این سؤالات که اختلاف نظرات فراوان در مورد آن وجود دارد، نیازمند برداشتن گامهای ابتدایی برای تعریف تحقیق و توسعه هستیم. تعاریف مختلفی از تحقیق و توسعه وجود دارد اما در یک عبارت کوتاه میتوان گفت «تحقیق و توسعه، کشف و به کارگیری دانش جدید درباره محصولات، فرآیندها و خدمات مطابق نیازهای بازار است.»
در یک تقسیمبندی ساده میتوان تحقیق (Research) را با ماهیت دانشگاه و توسعه (Development) را با ماهیت فعالیتهای صنعتی نزدیک دانست و «تحقیق و توسعه» در واقع پلی میان صنعت و دانشگاه را طبق نیازهای بازار میسازد.
تحقیق و توسعه در سازمانهای صنعتی منجر به یک محصول جدید یا خلاقیت در محصول قبلی و بهینه کردن آن چه از نظر کیفیت، چه از نظر هزینه و حتی از نظر پاسخگویی به نیاز جدید مشتری است. حال باید به این پرسش که تحقیق و توسعه در سازمانهای رسانهای یعنی چه، پاسخی درخور داد. به این منظور بهتر است به عوامل مهم تحقیق و توسعه یعنی دانش و خلاقیت اشاره نماییم.
* این یادداشت برای پایگاه خبری تحلیلی ندای انقلاب نوشته شده است.
این روزها یکی از معضلات فضای سیاسی، رسانه¬ای و حتی دانشجویی کشور عدم شناخت درست «نقد و نقدپذیری» و گرفتار شدن در دام «تخریب» است. گاهی اوقات افراد به جای نقد، به تخریب طرف مقابل روی می¬آورند و گاهی اوقات یک دستگاه یا شخص، نقد دلسوزانه طرف مقابل را تخریب می-انگارد.
برای دچار نشدن به چنین اشتباهاتی، سعی کرده¬ایم تا مرزهای نقد و تخریب را از منظر رهبر معظم انقلاب بررسی نماییم.
معنای انتقاد چیست؟
- انتقاد معنایش چیست؟ انتقاد اگر معنایش عیبجویى است، این نه چیز خوبى است، نه خیلى هنر زیادى مىخواهد، نه خیلى اطّلاعات مىخواهد؛ بلکه انسان با بىاطّلاعى، بهتر هم مىتواند انتقاد کند.
- انتقاد به معناى عیبجویى، اصلاً هیچ لطفى ندارد. شما بنشین از بنده عیبجویى کن، من هم از شما عیبجویى کنم؛ چه فایدهاى دارد؟ نقد، یعنى عیارسنجى؛ یعنى یک چیز خوب را آدم ببیند که خوب است، یک چیز بد را ببیند که بد است. اگر این شد، آن وقت نقاط خوب را که دید، با نقاط بد جمعبندى مىکند، آنگاه از جمعبندى باید دید چه حاصل مىشود. [1]
- نباید از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد. چنانچه نباید بجاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت گریزى لغزید. [2]
قسمت چهارم و پایانی منشور تهاجم فرهنگی
* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
چه کسانی باید با تهاجم فرهنگی مبارزه کنند
· مبارزه فکری با تهاجم فرهنگی وظیفه حوزه است/ دولت باید پشتیبانی کند
- هدف این تهاجم با چنین ابعادى، اسلام و انقلاب و ما هستیم. البته، شکى نیست که مقابله با این تهاجم، پول و بودجه و امکانات و پشتیبانیهاى سیاسى دولت را مىخواهد؛ اما دولت پول بدهد و پشتیبانى بکند که چه بشود؟ طبیعى است که فکرى پخش بشود. آن فکر کجا تولید خواهد شد؟ آیا آن هم در دولت است یا در حوزه؟ اینها انتظاراتى است که از حوزه مىرود.[1]
- یک وقت فرهنگى، تمدنى، عقیدهاى و یا مکتبى بر بشر عرضه مىشود که ممکن است جهات خیلى خوبى هم در آن باشد. مثلا مجموعهى تفکرات مکتب عرضه شده، موجب گردد که نیروهاى درونى افراد بشر به کار بیافتد؛ استعدادهایشان شکوفا شود؛ کار کنند، ابتکار کنند، سازندگى کنند، تولید ثروت کنند و دنیا را نوسازى کنند. این خصوصیات هم ممکن است در مکتب عرضه شده باشد. اما همین مکتب، عیبى هم در درون خود داشته باشد، که موجب شود همین مردمى که این بهرهها را از قبل این مکتب مىبرند، زیانهاى سختى تحمل کنند که گاهى آن زیانها، از این منافع هم بیشتر مىگردد. مثال واضحش، تفکر غرب و فرهنگ سرمایهدارى و آزادى فردى و لیبرالى رایج در غرب است.
- بنده مکرر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مىزنم. معناى صحبتهاى بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از باى بسمالله تا تاى تمت، همهاش خراب و خرابى و بدى است. اگر این گونه بود، شهروندان ممالک غربى، از اول آن را نمىپذیرفتند و اصلاً تحمل نمىکردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتى دارد که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد.[2]
- مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آنها تعلیم دهید؛ آنها را به فضیلت و اخلاق اسلامى آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقى را در آنها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهى بترسانید؛ انذار کنید - انذار سهم مهمى دارد؛ فراموش نشود - آنها را به رحمت الهى مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آنها را با مسایل اساسى جهان اسلام و با مسایل اساسى کشور آشنا کنید. این مىشود آن مشعل فروزانى که هر یک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهى به وجود خواهد آمد؛ حرکت بهوجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگى و شبیخون نامردانهى دشمن همین است؛ از این بهشدت نگرانم.[3]