وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا
و کسانىاند که مىگویند: «پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد، و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان.»
آیه شریفه 74 سوره مبارکه فرقان
خداروشکر «حدیثه خانم» ما هم به سلامتی دنیا اومد. امیدوارم قدر این نعمت بزرگ خداوند رو بدونم و در حد وسع خودم در تربیتش کوشا باشم. فتبارک الله احسن الخالقین... الهی به امید تو
این روزها مرگ بهمون نزدیکتر از گذشته است یا بهتر بگم نزدیکی مرگ رو بیشتر از گذشته حس میکنیم. هر روز خبرهایی میشنویم که فلان دوست و آشنا و شخصیت معروف فوت کرده است و دلیل بسیاری از آنها هم کرونا بوده است.
داشتم به این فکر میکردم که آیا قبلا به مرگ فکر کردهام؟ آیا نزدیکی مرگ را حس کردهام؟ جستجویی کردم در وبلاگ خودم و دیدم ۱۰ پست با برچسب مرگ قبلا منتشر کردهام. پستها را مرور کردم. دیدم جای یک پست خالی است: وصیت نامه!
در وصیت نامه چه چیزهایی باید بنویسیم؟ فقط بدهی و طلب مالی و تقسیم مال؟ مگر چقدر پول و اموال داریم که کل زندگیمان را خلاصه کنیم در اقتصاد؟
در مدیریت دانش، بحثی داریم به اسم تبدیل کردن دانش ضمنی به دانش صریح. دانشمندان معتقدند که در یک سازمان، باید مدیریت دانش تعریف شود و به کار بسته شود تا کارمندان دانش ضمنی خود که حین کار کسب کردهاند را تبدیل به دانش صریح کنند. یعنی چه؟ مثلا کارشناس فروش، تجاربی کسب میکند در یک پویش خاص. تجربه خود در مورد آن پویش را جایی ثبت کند، تا اگر روزی آن کارشناس فروش از این سازمان رفت، این تجربه که هزینه آن توسط سازمان داده شده است، برای سازمان باقی بماند و نفر بعدی بتواند از آن استفاده درست کند. اینطور دیگر آزمون و خطاها در آن سازمان کمتر میشود.
به راستی ما چقدر دانش ضمنی خود را تبدیل به دانش صریح کردهایم؟ در زندگی دیگر فقط بحث تخصص و شغل نیست. هر کدام از ما بنابر رسالت و مأموریتی که برای خود در دنیا تعریف کردهایم، تجاربی اندوختهایم و دانشی کسب کردهایم. مثلا راجع به زندگی خانوادگی، راجع به تربیت فرزند، راجع به شخصیتهای بزرگ، راجع به نظام فکری صحیح، راجع به نوع رابطه با مردم، راجع به تخصص خودمان و ...
نوشتن اینها در وصیت نامه به نظرتان چقدر خوب است؟ اصلا به نظر شما یک وصیت نامه خوب باید شامل چه موضوعاتی شود؟
از آخرین پستم ۳۳ روز میگذره. روزهای شلوغی که خداروشکر کارها داره بهتر پیش میره و شکل میگیره. هر چند که زمان شغلی خیلی زیاده و کارهای دیگه مونده. از امورات خانوادگی تا کارهای علمی که در برنامهام بود و بعضا حتی به اساتید قول داده بودم و نشده که انجام بدم.
ستارههای روشن بلاگ بیان به ۷۶ رسیده بود. در این مدت به جز چند وبلاگ خاص، فرصت نشده بود سایر وبلاگها رو بخونم. اما امروز این ستارهها رو به عدد ۲۰ رسوندم و برای تعدادی از پستها که حرفی برای گفتن داشتم هم نظر گذاشتم.
روزهای شلوغتری در انتظارم هست. ولی باید سعی کنم چراغ اینجا رو زودتر روشن کنم.
چند ماهه روزهای شلوغتری نسبت به قبل دارم. درگیریهای تأسیس و تغییراتی که مجبور شدم در نشر بدم، حجم کاریام را خیلی بالا برد. از طرف دیگر هم فرصتهایی برای کارهای علمی پیش آمده که هنوز نتوانستم خوب به آنها بپردازم. شاید این یکی دو ماه اخیر بیش از ۱۷ ساعت در روز مشغول بودم و احتمالا ماههای آینده هم همین قدر شلوغ است.
اما امروز با خودم فکر میکردم که یکی از نقاط قوت من مدیریت زمان بود. اولویت بندی کارها و اینکه هر کاری را در چه زمانی انجام دهم و چقدر برای آن وقت بگذارم. شلوغی بیش از حد کارها مانع از مدیریت زمان شد و عدم مدیریت زمان موجب شلوغی بیشتر و این چرخه باطل ادامه داشت. امروز باید تصمیم بگیرم، تنفس اعلام کنم، کارها را اولویت بندی کنم و بعد از آن اقدام کنم.
اگر خودتان توان و تمایل دارید یا در میان دوستان و آشنایان کسی را میشناسید که ویژگیهای مرتبط را داراست، لطفا از طریق ارسال رزومه به رایانامه safaeinejad@outlook.com معرفی کنید.
* پژوهشگر حوزه کتاب الکترونیک
- نوع همکاری: به صورت دورکاری و پاره وقت.
- مسلط به زبان انگلیسی
- مسلط به پژوهش