مصرف محتوای مردم طی سالهای اخیر تغییرات جدی کرده است. افزایش مصرف محتوای مردم در فضای مجازی و غالب بودن محتواهای کوتاه و سطحی در این فضا، منجر به سطحی شدن تفکر مردم در بلندمدت میشود که اثرات آن را بعضا در اتفاقات گوناگون مشاهده کردهایم.
«کتاب» یک رسانه عمیق است که میتواند سطح تفکر مردم را افزایش دهد و در سالهای اخیر مجموعا وضعیت مناسبی نداشته است. مشارکت مردم در تولید محتوای عمیق یکی از راه حلهایی است که برای تغییر این شرایط وجود دارد. در مسابقه خودنویس سعی کردیم که کنار مردم باشیم تا بتوانیم استعدادهای آنها را کشف کنیم و پرورش دهیم. اقبال مردم به خودنویس فراتر از تصور همه بود. در اولین مسابقه خودنویس، ۴۵۹ داستان بلند از ۳۱ استان کشور به دست ما رسید که ۲۰ نفر طلایی در کارگاههای آموزشی اساتید خوب کشور شرکت کردند و اثر خود را تقویت کردند. خبر خوب اینکه تا قبل از پایان بهار، اولین اثر خودنویس ۱ منتشر خواهد شد و سایر آثار نیز به مرور در دسترس مردم قرار خواهد گرفت.
حالا مسابقه خودنویس تبدیل به نشرسرای خودنویس شده است. ما در نشرسرای خودنویس، علاوه بر برگزاری مسابقه سالیانه با موضوع خاص و جوایز خوب، راه را برای مردم و کسانی که فکر میکنند استعداد داستان نویسی دارند باز گذاشتهایم تا آثار خود را برای ما در سایر موضوعات نیز ارسال کنند و اگر استعدادی کشف شد، کنار آنها تا انتشار اثر و پس از آن باشیم.
مسابقه خودنویس ۲ در روز میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام فراخوان داد. موضوع این مسابقه «استقلال» است و چهار محور «خوداتکایی و پیشرفت اقتصادی»، «خودباوری و جنبش علمی»، «الگوی فرهنگ اسلامی - ایرانی» و «استقلال سیاسی» را مدنظر قرار دارد. جوایز ۱۰، ۷ و ۵ میلیون تومانی هم در انتظار نفرات برتر این مسابقه است. منتهی مسابقه امسال با مسابقه قبلی یک تفاوت جدی دارد. شما باید به جای نوشتن داستان بلند، فقط طرح داستان خود را برای ما بفرستید. تا ۲۰ خرداد هم بیشتر فرصت نیست. نویسندگان طرحهای برتر پس از اعلام نظر داوران، ۶ ماه فرصت دارند تا زیر نظر مربیان، آثار خود را بنویسند و در نهایت مجددا با هم رقابت کنند.
اگر آرزوی نویسنده شدن دارید، این فرصت را از دست ندهید.
+ فراخوان مسابقه داستان نویسی خودنویس
+ تیزر مسابقه خودنویس ۲
+ موشن گرافیک: چگونه یک طرح داستان بنویسیم؟
+ احسان رضایی دبیر علمی خودنویس ۲ شد
شب میلادت بود و دلم هوای زیارتت را داشت. آمده بودم کنار حرم یکی از نوادگان تو، تا سلامی عرض کنم. کرونا کماکان هست و در حرم بسته و زائرانت با ماسک و دستکش و فاصله گذاری اجتماعی هر کدام گوشهای نشسته و ایستاده مشغول مناجات با خدای تو و گریه و طلب حاجت بودند.
داشتم به زائران نگاه میکردم و حیاط نورانی ضلع غربی حرم حضرت عبدالعظیم که حتی در تعطیلی هم روشن است و زائر دارد. داشتم به تو میگفتم که:
حتی نوادگان تو صاحب حرم شدند کی میشود برای تو کاری کنم حسن
داشتم به تو میگفتم که چه خوب است که سیدالکریم را داریم و نواده تو در شهر ماست. داشتم...
آقایی بلند صدا زد: برادران نترسید از صدا. با اجازه!
دیدیم با همین ابزارهای معمولی آتش بازی، شروع کرد به نورافشانی... مگر میشود میلاد امامی باشد و محبان او جشن نگیرند؟ ما در کرونا هم برایت جشن میگیریم با همه تدابیر بهداشتی.
اما چرا کنار حرم که نه، کنار قبر تو که نه، پشت در قبرستانی که در آن تنت مدفون است، نه میتوان ایستاد، نه میتوان چراغی روشن کرد و نه میتوان مناجاتی کرد که:
باید که به جای چلچراغ و گنبد بالای بقیع، آفتابی بزنند
میلادت مبارک، امام کریم و شجاع من.
در راستای پست پاسخهای داده نشده، نویسنده وبلاگ رهامنوشتها به من پیام داد و گفت در چالشی به عنوان ده کاری که قبل از مرگ باید انجام بدم دعوتم کرده بود و من شرکت نکرده بودم. طبق قرار در این چالش هم شرکت میکنم.
ده کاری که قبل از مرگ باید انجام بدم رو میشه از دو زاویه نگاه کرد. یکی کارهایی که دوست داریم تا انتهای عمر انجام بدیم و یکی اینکه اگر همین روزهای آینده قرار باشه حضرت عزراییل سراغمون بیاد، چه کارهای زمین موندهای داریم که انجام بدیم. برای اینکه بفهمم کدوم زاویه نگاه مدنظر بوده، رفتم به وبلاگ سرمنشأ این چالش و دیدم نویسنده وبلاگ سکوت که این چالش رو راه انداخته بود هم بنده رو دعوت کرده بود! خلاصه اینکه واجبتر شد نوشتنم!
پستهای مربوط به چالش رو خوندم و دیدم بین این دو نگاه پستها متغیر بوده و هر کسی از ظن خود یار این چالش شده. بگذریم که پست وبلاگ محبوبه شب فوق العاده بود به نظرم.
من از زاویهای که وبلاگ سکوت خودش نوشته، به این چالش نگاه میکنم:
۱. دوست دارم هیچوقت حق الناسی گردنم نباشد؛ چه مالی و چه معنوی.
۲. دوست دارم آنقدر ایمانم قوی شود که لحظهای که حضرت عزراییل به سراغم میآید، از دستش ندهم که روایت داریم بسیاری از انسانها همان لحظه آخر به دلیل حب به دنیا کافر میشوند.
۳. دوست دارم خود را بشناسم.
۴. دوست دارم از جهل دور شوم و به سمت عقل در حد توان گام بردارم.
۵. دوست دارم خدا را در حد ظرفیتم بشناسم.
۶. دوست دارم ریا، دروغ، کینه را از خودم دور کنم و سالم زندگی کنم.
۷. دوست دارم محبتم به اولیای خدا در نهایت ظرفیتم و دشمنیام با دشمنان خدا در نهایت وسعم باشد.
۸. دوست دارم وظیفه واقعیام در این دنیا را بشناسم و در راه آن جهاد کنم.
۹. دوست دارم بتوانم در راه آگاهی بیشتر مردم به آنها خدمت کنم.
۱۰. دوست دارم شهید شوم قبل از آنکه بمیرم.
مهدی صالحپور امروز ظهر کامنت گذاشت که دو تا چالش بهم بدهکاره. بخاطر اینکه من دعوتش کرده بودم.
فکرم مشغول شد که احتمالا چالشهایی هست که دعوت شدم و پذیرفتم و شرکت نکردم یا اینکه سوالاتی شده که فراموش کردم جواب بدم.
لطفا لااقل دوستان بلاگی اگر چنین مواردی بوده بفرمایید که انجام وظیفه کنم و بدونید که هیچ دلیلی جز سرشلوغیهای گاه و بیگاه که گاهی خیلی شدید میشه و گاهی کمتر نداشته.
ممنون میشم منت بذارید و یادآوری کنید.
جمعه هفته گذشته تصمیم گرفتم ساعات استفاده از موبایل را کم کنم. لانچر مایکروسافت در یکی از بروزرسانیهای اخیر خودش، میزان استفاده از موبایل در هر روز و در هفت روز گذشته رو اعلام میکنه و تعداد دفعات باز کردن هر برنامه و البته میزان وقت سپری شده در اون برنامه رو هم اعلام میکنه.
این نتیجه از دو هفته پیش تا هفته گذشته است:
میانگین استفاده از موبایل در روز، نزدیک ۵ ساعت بود. طی ۷ روز حدود ۹ ساعت در واتساپ بودم که با اختلاف دو برابری نسبت به اپ دوم در صدر اپهای پراستفاده بود. برخی بازیها هم البته در بالا بردن این میانگین نقش داشت که زحمت دخترم بود. البته آمارهای دیگری هم وجود دارد. مثلا ۴۷۶ بار طی ۷ روز وارد واتساپ شدهام.
این نتیجه هفته گذشته است:
میانگین تقریبا دو ساعت در روز کمتر شده. با اینکه واتساپ و تلگرام کاهش شدیدی داشته ولی اینستاگرام فقط اندکی کم شده. تعداد دفعات ورود به واتساپ هم از ۴۷۶ به ۲۲۳ بار کاهش پیدا کرده. یعنی روزانه از حدود ۷۰ بار در روز، به ۳۰ بار در روز کاهش یافته. همچنین باز هم بخشی از این میانگین ۳ ساعت استفاده در روز، زحمت دخترم بوده.
سعی میکنم تا هفته بعد هم این مصرف را کمتر کنم.