پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۹۹ مطلب با موضوع «شخصی» ثبت شده است

یادداشت شخصی

آرزوهای واقعی و تقلبی

فطرت آدمی انگار جستجوگر است؛ می‌خواهد بیشتر بکاود، بیشتر کشف کند، بیشتر بشناسد، بیشتر معرفت کسب کند و بیشتر تصاحب کند.

آرزوهای کوتاه و بلندی که انسان‌ها دارند، نشان‌دهنده همین فطرت است. فطرتی کمال‌جو که برای به کمال رسیدن همه چیز را طلب می‌کند. امام (ره) می‌فرمودند که حتی بت‌پرست هم در جستجوی خداست که کمال مطلق است و مسیر را اشتباه رفته است.

حالا نمی‌خواهم در مورد کمال مطلق بنویسم. می‌خواهم در مورد آرزوهایی بنویسم که بدست آوردنش را سال‌ها مطالبه می‌کنیم و چون به آن می‌رسیم، ارزش آن در نظر ما از دست می‌رود.

دقت کرده‌اید؟ مثلا سال‌ها تمایل دارید که فلان رشته یا فلان دانشگاه قبول شوید؛ بهمان شغل را بدست آورید؛ آن موبایل خاص یا این کنسول بازی خاص را بخرید. سال‌ها خواسته‌اید که سفر سیاحتی یا حتی زیارتی بروید؛ با یک شخصیت محبوب و ارزشمند دیدار کنید و مصاحبت کنید و...

بیشتر این‌ها اینگونه است که وقتی به آنها می‌رسید و آن را برای خود می‌کنید، دیگر آن ارزش گذشته را ندارند. به قولی لپ تاپ محبوب‌تان که روزهای اول مراقب تمیزی و نظافتش هستید، پس از چند ماه قرمه سبزی هم روی آن بریزد دیگر حساس نیستید.

می‌دانید چرا؟ من فکر کردم می‌تواند به این دلیل باشد که وقتی مثلا لپ تاپ خریدید، می‌بینید بهتر از این هم می‌توان داشت؛ پس بعد از مالکیت این لپ تاپ به بهتر از آن فکر می‌کنید. وقتی دانشگاهی قبول شدید، می‌بینید می‌توان کارشناسی ارشد هم قبول شد یا دکتری. وقتی دکتر شدید، دنبال هیات علمی شدن هستید و ...

حالا کجاها این خواسته متوقف می‌شود؟ کجاها حتی بعد از اینکه خیالتان راحت شد آن چیز برای شماست، دلتان را نمی‌زند و سراغ چیزهای دیگر نمی‌روید؟ وقتی بهتر از آن را متصور نباشید! شاید بگویید آن چیزی که بهتر از آن وجود ندارد، فقط خداست ولی به نظرم این‌طور نیست. چیزهای خاصی هستند که انسان بهتر از آن‌ها را نمی‌تواند تصور کند. مثلا کسانی که این یادداشت را می‌خوانند و خدا به نظر رحمتش به آنها فرزند داده است، می‌دانند بهتر از آن را نمی‌توانند تصور کنند. شاید معنای عشق هم همین باشد.

یادداشت شخصی

کمک به طراحی یک پویش جذاب

شما هم نظر دهید.

این جمله اولم هست. اگه نمیخواید نظر بدید، نخونید اصلا این پست رو.

روز جهانی وبلاگ نویسی نزدیکه. ۳۱ آگوست که میشه ۹ شهریور ۱۴۰۰. روز جهانی کتاب الکترونیک هم ۱۸ سپتامبر هست که میشه ۲۷ شهریور امسال. اگه خاطرتون باشه، پارسال به مناسبت این روزها، یک کتاب الکترونیک از نشر صاد به وبلاگ‌نویس‌ها هدیه دادیم. جزییاتش رو اینجا بخونید.

تفاوت امسال با سال گذشته اینه که به جای ۱۲ کتاب، امسال بیش از ۱۷۰ عنوان کتاب داریم. حدود ۷۰ عنوان کتاب در نشر صاد، حدود ۱۵ عنوان در خودنویس که برند استعدادهای جدید کشف شده در نشر صاد هستند و حدود ۹۰ عنوان کتاب صوتی در بخش قناری. 

میخواستم ازتون بپرسم به نظرتون امسال چه کنیم؟ پیشنهادم رو می‌نویسم که شما هم تکمیلش کنید. فقط لطفا زودتر نظر بدید که خیلی وقت نداریم. نکته مهم اینکه این تخفیفاتی که دارم پیشنهاد می‌دم راجع به نسخه‌های الکترونیک و صوتی کتب هست.

 

پیشنهادم اینه که همه بتونن با کد تخفیفی که مخصوص وبلاگ نویسان در نظر می‌گیریم، همه کتب الکترونیک یا صوتی نشر صاد، خودنویس و قناری رو با ۵۰ درصد تخفیف در این ۱۹ روز بخرند. هر وبلاگ نویسی کتابی که خریده رو در وبلاگش معرفی کنه و ۵ نفر رو به پیوستن به این پویش دعوت کنه. ما به خودش برای خرید بعدی کد ۹۰ درصد تخفیف و به ۵ نفری که دعوت کرده کد ۷۰ درصد تخفیف از کتب الکترونیک یا صوتی نشر صاد، خودنویس و قناری میدیم؛ کد تخفیف خرید ۳ کتاب الکترونیک یا صوتی به انتخاب خودشون!

آخرش هم بین کسانی که پست معرفی کتابی که خریدند رو در وبلاگ‌شون منتشر کردند، قرعه کشی میکنیم و به ۱۹ نفر، جایزه نقدی ۲۰۰ هزار تومانی میدیم.  

 

لطفا این پست رو با دوستان‌تون هم به اشتراک بذارید که نظرات بیشتری بیاد و بتونیم کنار هم از وبلاگ نوشتن و کتاب خوندن لذت ببریم.

یادداشت شخصی

بازگشت به برنامه ریزی

همیشه سعی می‌کردم برای هر کاری برنامه ریزی داشته باشم. کاغذها و موبایل و فایل‌های من همیشه حاوی نکاتی بود که در آینده نزدیک و دور، چه کارهایی باید انجام دهم. اهدافم چیست، منابعم چیست و راه رسیدن به آن اهداف چیست؟ همیشه حتی برای درس خواندن، برای مهمانی رفتن، برای فیلم دیدن و حتی برای بازی کردن، زمان بخصوصی از قبل تعیین می‌کردم. 

وقتی دبیرستانی بودم، دبیرستان نمونه دولتی رشد درس می‌خواندم که آن زمان‌ها جزو سه دبیرستان برتر کشور بود. پیش دانشگاهی که بودم، همه دوستانم وقت غیرمتعارفی برای درس می‌گذاشتند تا رتبه برتر کنکور شوند. آنقدر درس می‌خواندند که مریض می‌شدند. دبیرستان رشد آن زمان برای بچه‌های پیش دانشگاهی خوابگاه داشت. یک شب در میان بچه‌ها خوابگاه می‌ماندند که کنار هم بیشتر درس بخوانند و حضور در خانواده، آنها را از درس نیندازد! تا جایی که یادم می‌آید تنها کسی بودم که خوابگاه نمی‌ماندم و از همان روز اول اعلام کردم. در برنامه‌ریزی‌ام همیشه حتی ساعتی برای دیدن فوتبال هم اختصاص می‌دادم. همیشه اعتقاد داشتم انسان نباید تک‌بعدی باشد؛ حالا نه اینکه فوتبال دیدن انسان را چندبعدی کند! 

نمی‌گویم همیشه موفق بودم و به برنامه‌ریزی‌ام عمل می‌کردم اما سعی‌ام رو می‌کردم. اوج برنامه‌ریزی‌ام برای کنکور ارشد بود که در کنار ۳ ماه درس خواندن ویژه برای کنکور، هر روز برنامه دیدن فیلم و فوتبال و بازی فیفا هم داشتم و از نتیجه‌ای که گرفتم راضی‌ام.

اما هر چقدر برنامه را انجام ندهیم، برنامه بعدی هم با انحراف بیشتری پیش می‌رود. از وقتی دیگر تنها نیستی، انجام برنامه‌ها سخت‌تر می‌شود. از وقتی باید تیمی کار کنی، باز هم سخت‌تر می‌شود. از وقتی چند کار با هم می‌پذیری، سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود.

از سال ۸۸ که هم ازدواج کردم و هم دوره کارشناسی ارشد را شروع کردم و هم شاغل بودم، برنامه ریزی سخت‌تر شد اما باز هم سعی می‌کردم برنامه ریزی کنم ولو اینکه درصد کمتری انجامش دهم. تقریبا هیچوقت زندگی یک انسان معمولی که انتظار می‌رود را نداشتم چون همزمان با شغل، در بهترین دانشگاه‌های ایران درس می‌خواندم و سعی می‌کردم خوب درس بخوانم تا فقط مدرک نگیرم. هر چند احتمالا در این دانشگاه‌ها مجبوری خوب درس بخوانی.

بعضی از این سال‌ها مجبور بودم دو شغله یا حتی سه شغله باشم. اوج آن اواسط دهه نود بود. هم در صداوسیما مدیر آموزش و فرهنگ سازی معاونت فضای مجازی بودم، هم در مرکز پژوهشی آرا به صورت پاره وقت مدیر گروه سیاستگذاری فرهنگی بودم و هم سردبیری ماهنامه مدیریت رسانه را به صورت یک کار داوطلبانه بدون درآمد پیگیری می‌کردم. دو واحد درس مبانی مدیریت هم در دانشگاه سوره تدریس می‌کردم. آن زمان‌ها یک فرزند داشتم و آزمون جامع دکتری هم داده بودم و مشغول نوشتن رساله دکتری هم بودم.

اما انگار از سال ۹۶ اتفاقات دیگری افتاده (میز کار در سال ۹۵ را اینجا ببینید). اینکه دوندگی در زندگی و کار بیشتر شده، انگیزه من کمتر شده، یا هر دلیل دیگری، نمی‌دانم! فایل‌های لپ‌تاپ و گوشی و یادداشت‌های پراکنده «یک روز بنویس و ماهها ننویس» نشان می‌دهد که دیگر برنامه ریزی از شخصیت‌ام حذف شده. با اینکه از اواسط سال ۹۶ تا الان دیگر همیشه تک شغله بوده‌ام و اواخر سال ۹۷ که دکتری هم دفاع کردم، عملا هیچ درگیری دیگری نداشتم. حتی تدریس را هم کنار گذاشتم تا بتوانم نشر را اداره کنم. 

سه روز است مشغول مرتب کردن یادداشت‌ها و فایل‌ها و ... هستم. هر چند ماه یک بار آمده‌ام و قول داده‌ام برنامه ریزی کنم و عمل کنم ولی نشده است. چرا؟ چون همه چیز نامرتب بوده. باید وقتی برای مرتب کردن این همه بی نظمی می‌گذاشتم که هیچوقت فرصتی نبوده.

اما حالا دارم سعی می‌کنم وقت بگذارم و همه چیز را مرتب کنم تا دوباره بدانم چه می‌خواهم و برای رسیدن به آنچه می‌خواهم، چه باید بکنم.

یادداشت شخصی

فراخوان کشف استعداد داستان نویسی خودنویس ۳

چند سال پیش یه چالش وبلاگی ایجاد کردم که اگر یه روزی نویسنده شدید، دوست دارید در مورد چه موضوعی کتاب بنویسید؟ بعد از اون، مسابقه داستان نویسی خودنویس رو در نشر جام جم برگزار کردم. در مسابقه اول، ۴۵۹ رمان در موضوع سبک زندگی بهمون رسید و توسط داوران درجه یک کشور، ۲۵۰ نفر شایسته حمایت شناخته شدند. ۲۰ نفر طلایی رو دعوت کردیم تهران و کارگاه آموزشی برگزار کردیم و بیشترشون تا الان آثارشون یا منتشر شده و یا در حال انتشاره. دو تا از اون آثار الان کتاب صوتی هم دارن و اتفاقا یکیشون به نام «تنها در سامسون» جزو پرفروش‌ترین کتاب‌هاست. 

به ۱۱۰ نفر نقره‌ای دوره آموزش مجازی رمان نویسی مقدماتی، میانه و پیشرفته هدیه دادیم و به ۱۲۰ نفر برنزی هم با ۵۰ درصد تخفیف.

وقتی از جام جم استعفا دادم و نشر صاد رو تأسیس کردم، برند خودنویس رو با تمام تعهداتش از جام جم خریدم و به نشر صاد منتقل کردم. مسابقه خودنویس ۲ رو سال پیش در نشر صاد برگزار کردم با موضوع «استقلال». سال گذشته طرح رمان گرفتیم. یعنی ایده اصلی داستان و شخصیت‌ها در ۳ تا ۵ صفحه به صورت خلاصه. از بین ۹۲۶ نفری که طرح فرستادند، ۲۷ نفر رو وارد کارگاه‌های آموزش مجازی کردیم و حدود ۱۵ نفر رمان‌شون تا مرحله پایان پیش رفت و در بخش جوایز شرکت داده شدند. 

امسال فراخوان مسابقه خودنویس ۳ رو اعلان کردیم با موضوع «امید و باور به توان مردم». مثل سال‌های گذشته نفرات اول و دوم و سوم، به ترتیب ۱۰، ۷ و ۵ میلیون تومان جایزه می‌گیرند و حداقل ۲۰ اثر برتر منتشر میشن و به نویسندگان درصد از فروش تعلق می‌گیره. در تمام مراحل هم مربی کنار استعدادهای برتر هست. 

امروز یادم افتاد که بیش از یک ماه از فراخوان گذشته و در وبلاگم راجع به این موضوع پست نذاشتم. ۱۶ روز بیشتر تا پایان مهلت فراخوان نمونده. پس شما هم در اطلاع‌رسانی این پست کمک کنید. 

اطلاعات بیشتر هم از سایت خودنویس دریافت کنید. این لینک صفحه ویژه مسابقه خودنویس ۳ هست.

تیزر مسابقه هم ببینید: