اهل یقظه و مردم بیدار، رخت از جهان و آنچه در اوست در کشیده و گلیم خود از آب بیرون بردند، و به زندگانى انسانى، نه بلکه حیاة الهى نایل شدند، و از غل و زنجیر طبیعت رستگار گردیدند قَدْ أفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. این رستگارى مطلق، رستگارى از زندان طبیعت نیز از مراتب آن است، و لهذا یکى از اوصاف آنها را فرماید: وَ الَّذِینَ هُمْ عَن اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ و حیاة دنیا لغو است و لهو وَ مَا الْحَیوةُ الدُّنْیا إلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ. و ما بیچارهها چون کرم ابریشم از تار و پود آمال و آرزو و حرص و طمع و محبت دنیا و زخارف آن دائما بر خود مىتنیم، و خود را در این محفظه به هلاکت میرسانیم.
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 205
نویسنده: امام خمینی (ره)
خداى من، این گردن من است که گناهان آن را در بند کرده، پس بر محمد و آلش درود فرست، و آن را به عفوت از عذاب بِرَهان، و این پشت من است که بار خطاها آن را سنگین نموده، پس بر محمد و آلش درود فرست، و به بخششت آن را سبک فرما. اى خداى من، اگر به درگاهت آنقدر زارى کنم که پلک چشمانم برهم اوفتد، و چندان به گریه و ناله صدا بلند کنم که صدایم قطع گردد، و چندان به پیشگاهت برپاى ایستم که پایم ورم کند، و آنقدر برایت رکوع نمایم که استخوانهاى پشتم از هم بپاشد، و چندان سجده کنم که چشمهایم از کاسه درآید، و در همه عمرم خاک زمین خورم، و تا زندهام آب آلوده به خاکستر بنوشم، و در اثناى این احوال چندان ذکر تو گویم که زبانم از کار بماند، آنگاه از روى شرمسارى چشم به آفاق آسمان باز نکنم، با این همه مستحق محو یکى از گناهانم نخواهم بود، و اگر به وقتى که سزاوار آمرزشت شوم مرا بیامرزى، و در آن زمان که مستحق عفوت شوم از من بگذرى، همانا این آمرزش و بخشش به خاطر استحقاق من نیست، و من این شایستگى را ندارم، زیرا جزاى من در نخستین گناه، آتش جهنم بود، پس اگر مرا به عذاب مبتلا کنى بر من ستم نکردهاى. اى خداى من، اکنون که مرا به پردهپوشیت در پوشیده و رسوایم نکردهاى، و به بزرگواریت با من مدارا نمودهاى و به کیفرم عجله نکردهاى، و از سرِ فضلت بردبارى ورزیدهاى و نعمتت را از من زایل نساختهاى، و احسانت را بر من تیره ننمودهاى، پس بر طول زاریام، و سختى زمین گیریام، و بدى حالم رحمت آر. بارخدایا، بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از گناهان حفظ کن، و به طاعتم وادار، و حُسن بازگشت قلبى را روزیام فرما، و از لوث گناه به توفیق توبه پاکم کن، و به موهبت عصمت تأییدم نما، و امر حیات و زندگیم را با عافیت به صلاح آر، و شیرینى عفوت را به من بچشان، و مرا رها شده عفو و آزاد گشته رحمتت قرار ده، و از خشم خود خطّ امانم ده، و هم اکنون نه در آینده به مژده آن خوشحالم کن، مژدهاى که آن را بشناسم، و با نشانهاى که آن را آشکار ببینم آگاهم فرما، که این کار از توان تو بیرون نیست، و از قدرتت بر تو دشوار نباشد، و با توجه به حلمت بر تو سخت نیست، و در قبال بخششهاى فراوانت که آیات تو گواه آنهاست بر تو سنگین نیاید، که همانا تو هر چه خواهى کنى، و به هر چه ارادهات تعلق گیرد فرمان دهى، که تو بر هر کار و همه چیز توانایى.
صحیفه سجادیه
بخشی از مناجات شانزدهم
در کافى شریف، سند به حضرت سجّاد-علیه السلام-مىرساند که فرمود:
«دیدم که تمام خیر مجتمع است در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است.»
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 196
نویسنده: امام خمینی (ره)
عزیزا! خداى تعالى قضاى خود را اجرا خواهد فرمود، چه ما سخطناک باشیم به آن یا خوش بین و خشنود، تقدیرات الهیه بسته به خشنودى و سخط ما نیست. آنچه براى ما مىماند از سخطناکى و غضب، نقص مقام و سلب درجات و سقوط از نظر اولیاء و ملکوتییّن و سلب ایمان از قلوب است، چنانچه در روایات است از حضرت صادق که: چگونه مؤمن، مؤمن مىباشد در صورتى که سخطناک است از قسمتش، و تحقیر مىکند منزلت خویش را با آن که خداوند حاکم بر او است.
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 178
نویسنده: امام خمینی (ره)
و در حدیث وارد است که حضرت موسى -على نبیّنا و آله و علیه السلام- عرض کرد به خداى تعالى که: به من ارائه بده محبوبترین مخلوق خود را و عابدترین بندگان خود را. خداوند امرش فرمود که به سوى قریهاى رود که در ساحل دریا است، که در آن مکان که اسم برده شد، او را مىیابد.
چون به آن مکان رسید، بر خورد به یک مرد زمینگیر داراى جذام و برصى که تسبیح مىکرد خداى تعالى را. حضرت موسىبه جبرئیل گفت: کجا است آن مردى که از خداوند سؤال کردم به من ارائه دهد؟ جبرئیل گفت: یا کلیم اللّه! آن مرد همین است. فرمود: اى جبرئیل، من دوست داشتم که او را ببینم در صورتى که بسیار روزه و نماز به جا آورد. جبرئیل گفت: این شخص محبوبتر است پیش خدا و عابدتر است از بسیار روزهگیر و نماز کن. اکنون امر نمودم که چشمان او کور شود، گوش کن چه مىگوید! پس جبرائیل اشاره فرمود به چشمهاى او، پس فرو ریخت چشمان او به رخسارش.
چون چنین شد، گفت: خداوندا! مرا برخوردار فرمودى از چشمان تا هر وقت خواستى، و مسلوب فرمودى از من آنها را هر وقت خواستى، و باقى گذاشتى براى من در خودت طول أمل، یا بارّ یا وصول! موسى-علیه السلام-به او فرمود: اى بندۀ خدا، من مردى هستم که دعایم اجابت مىشود. اگر دوست داشته باشى دعا کنم خداوند اعضاى تو را به تو رد فرماید، و علتهاى تو را شفا مرحمت کند. گفت: هیچ یک از اینان را که گفتى نمىخواهم. آنچه خداوند بخواهد براى من، پیش من محبوبتر است از آنچهخودم براى خودم مىخواهم.
پس موسى-علیه السلام-فرمود که: شنیدم مىگفتى به حق تعالى «یا بارّ یا وصول» . این «برّ» و «وصله» چیست؟ گفت: در این شهر کسى نیست که او را بشناسد یا عبادت کند غیر از من. موسى تعجب فرمود و گفت: این شخص عابدترین اهل دنیا است.
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 177 و 178
نویسنده: امام خمینی (ره)