امروز اطلاعات یک کتابخانهی عظیم، در حجم بسیار کوچکی جا میگیرد. گفتهاند ابوالفرج اصفهانی، کتابهایش را چهل شتر بار میکرد و با خودش از اینجا به آنجا میبرد. کجایی؟ از خواب بیدار شو ابوالفرج! ببین چهل هزار کتاب - بلکه بیشتر: چهارصد هزار کتاب - را میشود روی یک صفحه، با یک دستگاه کوچک به همراه داشت و هر مطلبی را که خواست از آن بیرون آورد! امروز دنیا اینگونه است و باید از دستاوردهای جدید استفاده کرد و بهره برد. ما متأسفانه هنوز یادنگرفتهایم؛ هنوز عادت نکردهایم و دستمان روان نیست. بیشتر دلمان میخواهد همینطور این کتابها را ورق ورق بگردیم.
مرحوم والد ما، آن اوایل، کتابهایی را که چاپ حروفی داشت و کوچک بود، رغبت نمیکرد بردارد نگاه کند؛ خوشش نمیآمد. از همان کتابهای بزرگ خط کلیشهای چاپ سنگی خوشش میآمد. مثلاً «مکاسب» چاپ شده بود و در خانه داشتیم؛ اما خوشش نمیآمد استفاده کند. ایشان همان «مکاسب» قدیمی چاپ سنگی را دلش میخواست ورق بزند! ببینید این انس، چه چیز عجیبی است و آدم را چطور میکشاند! ما امروز تقریباً همان حالت را داریم! ما خیلی حاضر نیستیم از این وسایل جدید استفاده کنیم. باید یاد بدهید و یاد بگیرند. باید عادت کنند و دستشان روان شود. وقتی که دست روان شد، آنوقت از آن وسیله، بهرههای فراوانی گرفته خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب ۱۴ دی ۱۳۷۱
دیروز حوالی میدان انقلاب یکی دو ساعتی را به تماشای کتابفروشیها سپری کردم. نو شدن برخی از کتابفروشیها نسبت به سالهای قبل جلب توجه میکند، چه نو شدن در ساختمان که نصیب برخی از کتابفروشیها شده و چه نو شدن در نوع چیدمان و چه نو شدن در محصولاتی که در کنار کتاب به فروش میرسد.
بعضیها یک سیستم رایانهای را در اختیار مشتری قرار دادهاند تا بتوانند به جستجو در میان انبوه کتب بپردازند. اما برخی از کتابفروشیها ابتکارات جالبتری به خرج دادهاند. مثلا انتشارات جیهون دیواری را اختصاص داده است به نظرات مشتریان که کدام کتاب را دوست دارند و در کتابفروشی موجود نیست تا برایشان فراهم شود. یک چیز شبیه کتاب درخواستی!
یک کتابفروشی بزرگ دیگر که به صورت کتابخانهای کتب را نچیده و همه کتب را به صورت ویترینی (که جلد همه آنان مشخص است) چیده، تا نزدیک سقف بلند خود کتاب چیده تا مشتری اگر خواست تورقی کند نتواند!
دستفروشان کتاب هم که گویا روز به روز در حال ازدیاد هستند. هم خودشان و هم تعدد کتابهایشان. جالب است که عنوان برخی از این کتابها هم خلاف قانون به نظر میرسد، بماند که چاپ آن داخل ایران انجام شده است یا نه و بماند که قانون باید اصلاح شود یا نظارت یا دستفروشان!
مشتریان کتب را بیشتر جوانان تشکیل میدهند که برخلاف تصور عمومی، کتاب دانشگاهی نمیخریدند و اتفاقا دنبال رمان آن هم از نوع ترجمه بودند. البته شاید فرصت بین دو ترم این ترکیب از خرید را در این روزها باعث شده و شاید اگر دو سه هفته آینده به کتابفروشیها بروید به دلیل شروع ترم جدید کتب دانشگاهی طرفدار بیشتری داشته باشد.
به نظرم کتاب و بازار کتاب و مشتریان آن در حال نو شدن است. در این دوره آن کس برنده است که بتواند از شکستهای قبلی درس بگیرد و از فرصتهای آینده استفاده کند.
در این گزارش راهبردی سعی شده است پس از معرفی اجمالی نشر کتاب، به وضعیت فعلی نشر کتاب الکترونیک در جهان و ایران پرداخته شود. نشر کتاب الکترونیک یک صنعت فرهنگی است که در دو دهه اخیر و به ویژه در ده سال گذشته به شدت در جهان رو به رشد بوده است و با اضافه شدن دستگاه کتابخوان کیندل در سال ۲۰۰۷ روند صعودی آن شیب قابل ملاحظهای را تجربه کرده است. در سال ۲۰۱۲ تعداد کتابهای کاغذی فروخته شده در امریکا با تعداد کتابهای الکترونیک فروخته شده در این کشور برابر شد و پیش بینی میشود در سال ۲۰۱۸ درآمد ناشی از فروش کتاب الکترونیک نیز با درآمد ناشی از کتاب کاغذی برابر شود. این صنعت اما در ایران مسیر متفاوتی را طی میکند. به دلیل عدم وجود زنجیره کامل کتاب الکترونیک یعنی «محتوا»، «پلتفرم» و «دیوایس» رشد آن به کندی به وقوع میپیوندند و البته دلیل مهمتر بیمار بودن کلی صعنت نشر کتاب در ایران است که نباید به دست فراموشی سپرده شود. در قلب و بطن این گزارش راهبردی سعی شده است که تأثیر و تأثر فرهنگ و کتاب الکترونیک نیز پرداخته شود حتی اگر به صورت مستقیم به آن پرداخته نشود.
در پایان این گزارش راهبردی راهبردهایی جهت استفاده از فرصت کتاب الکترونیک در ایران عزیزمان پیشنهاد میشود. به دلیل نو بودن موضوع، دست یاری به سوی تک تک فعالین و پژوهشگران این حوزه دراز میکنیم و این گزارش را خالی از نقص و اشتباه نمیدانیم.
متن کامل این گزارش راهبردی را میتوانید از مرکز پژوهشی آرا تهیه فرمایید.
* این گزارش راهبردی بخش نخست سلسله گزارش راهبردی «آینده رسانههای نوین و اثرات فرهنگی آن» است.
امیدوار بودم بعد از اینکه پروپوزال ارشدم در دوره کارشناسی ارشد خیلی دیر تصویب شد، دیگر در دوره دکتری به این بلا دچار نشوم. به خاطر همین از همون ترم 2 دوره دکتری دنبال موضوع بودم که پروپوزال رساله دکتری رو بعد از آزمون جامع تصویب کنم.
اما امروز در واپسین روزهای ترم 8 دوره دکتری توانستم از پروپوزالم دفاع کنم. نه اینکه فقط مشغلههای فوری و ضروری برام پیش میومد که عقب میفتاد، بلکه عدم رضایت از موضوع هم دلیلی برای این تأخیر هست. موضوعی که چندین بار عوض شد و بالاخره میان بنده و اساتید معظم به مفاهمه رسید.
طراحی و تبیین مدل خط مشی گذاری توسعه صنایع خلاق (مورد مطالعه: صنعت کتاب الکترونیک)
عنوان رساله دکتری بنده است که ان شالله با راهنمایی جناب آقای پروفسور فرهنگی و مشاوره جناب آقایان دکتر شریفی و دکتر قربانیزاده و با داوری جناب آقایان دکتر نرگسیان و دکتر صلواتیان پیگیری خواهد شد.
از دوستان عزیزم خواهشمندم چنانچه منابع خوب و از آن مهمتر خبرگان و زبدگان عالمی میشناسند، به بنده معرفی بفرمایند.
دیروز ظهر به نمایشگاه کتاب رفتیم؛ بله! دقیقا در زمان مناظره ریاست جمهوری و در زمان طوفان و رگبار تهران.اما با همه این اوضاع، جای پارک گیر نمیآمد و موقع برگشت هم ساعتها در ترافیک ماندیم.
دیروز متوجه شدم چه مردم علاقهمند به کتابی داریم! دهها و شاید صدها هزار نفر فقط در یک روز به نمایشگاه کتاب آمده بودند. پارکینگها پر و مترو و اتوبوس و سایر وسایل هم شلوغ! تقریبا همه هم موقع برگشت کتاب خریده بودند و به سمت خانههایشان برمیگشتند.
یعنی این همه کتاب خوانده میشود؟!
در حال برگشت به این فکر میکردم که یکی از دوستان در دوره کارشناسی میگفت برای تکمیل رنگهای کتاب داخل کتابخانهاش نیاز به یک کتاب با جلد قرمز رنگ دارد! خودم هم کتابهایی دارم که سالها است از نمایشگاه کتاب خریدهام اما نخواندهام.
ای کاش همین چند ساعتی که مردم صرف رفت و برگشت و حضور در نمایشگاه کتاب میکنند را صرف مطالعه کتاب در ماه کنند. ماهی چند ساعت! فقط همین.
--------------
پ.ن: یک نکته مثبت که دیروز خوشحالم کرد این بود که متوجه شدم فیدیبو در حال ارائه دستگاه کتابخوان الکترونیک است و تا چند ماه آینده روانه بازار خواهد شد.