روزهای آخر سال، مشغلهها بیشتر است. هم در شغلت، هم در زندگی خانوادگیات و هم در خلوت شخصی خودت با شخصیتت. اینکه چند چندی با خودت و چند قدم در یک سال گذشته برداشتهای و قدمهایت در مسیر درست بود یا کژراهه بود؟ یا اگر قدم درست بود، اتفاقی بود یا عامدانه و با برنامه ریزی قبلی؟
روزهای آخر سال تعداد کارهایی که تیک میخورد در لیست کارهایت بیشتر میشود اما آیا واقعا بهرهوریات بالا رفته یا فقط تند تند تکلیف را از سر خودت باز میکنی؟
روزهای آخر سال در زمان جوانی، کمخوابی دارد و سعی میکنی با مدیریت زمان انرژیات را درست مصرف کنی.
اما روزهای آخر عمر چطور؟
روزهای آخر عمر در جوانی است یا در پیری؟ اگه در پیری باشد آیا رمق تند تند تیک زدن کارها و عقب ماندگیها را داری؟ اگه در جوانی باشد، میدانی اسفند عمرت چه روزهایی است؟
عمرم در حال گذر است و فرصت محدود... شاید به اندازه یک صبح دیگر...
اولویت چیست؟ کدام است؟ تکلیف را باید با خود روشن کرد.
شبکه اجتماعی گودریدز، امکانی دارد به عنوان «چالش مطالعه» که در ابتدای هر سال میلادی برای خودت میتوانی تعداد کتابهایی که در سال آینده میخوانی را مشخص کنی و تا پایان سال خودت را ملزم کنی تا بدان دست یابی.
همینطور میتوانی چالش مطالعه دوستانت را دنبال کنی و ببینی کدامشان موفق بودهاند و کدامشان مثل من ناموفق.
من به بهانههای مختلف هر سال در رسیدن به هدف معین شده در ابتدای سال، ناموفق بودهام اما امسال یک اتفاق بدتر نیز افتاده است و آن اینکه تعداد کتابهایی که در سال رو به اتمام میلادی خواندم، از کتاب سال قبلش نیز کمتر بوده است.
امید است که در تحقق چالش کتابخوانی و در تفکر و عمل به دانستهها موفق باشم.
به ترتیب این چالشها را برگزیدهام و به این آمار دست یافتهام، کتابهای مطالعه شده و نمره و نظر مرا نیز میتوانید با کلیک روی لینکها ببینید:
بسیاری چیزها هست که میخواستم بنویسم اما وقتش نشده. همیشه به خودم میگویم وقت نکردم بنویسم اما چه کنم که اگه صادقانه بنگرم، باید بگویم تنبلی کردم و ننوشتم! مگر نوشتن یه پست وبلاگی چقدر زمان میبرد و با همه سرشلوغیهای کاری و غیرکاری، مگر نمیتوان چند دقیقه از حضور در تلگرام کم کرد و به جای آن تولید محتوای وبلاگی کرد تا آن مطلب در حافظه وب بماند؟
راجع به موضوعات مهمی ننوشتم.
مثلا راجع به پایان قلمروی سرزمینی داعش در این روزها. بله! به همین وضوح: پایان قلمروی سرزمینی. مدافعین حرم زحمت بسیار کشیدند و خون دادند و رشادت به خرج دادند تا قلمروی سرزمینی داعش را از بین ببرند اما از این به بعد دیگر وظیفه ما اصحاب فرهنگ و رسانه است که جهاد سختتر را جدیتر بگیریم و تفکر داعشی را از بین ببریم. تفکر داعشی فقط متعلق به اعضای چند ده هزار نفره داعش نیست. تفکر داعشی میتواند حتی در خود ما هم کم و بیش وجود داشته باشد. جهاد اکبر یعنی همین!
راجع به هوای بد این روزهای سیاست داخلی ایران که یکی دیگری را گاز میگیرد و در نهایت همه مردم را!
راجع به پایان ماه صفر و آمدن ربیع دوست داشتنی با همه دلتنگیهایش که:
ربیع با تو ربیع است ای صنم ورنه بهار بر سرم آوار میشود بی تو
در مورد این روزهایم. در مورد کتابها و مطالبی که در حال مطالعهشان هستم و ...
به خودم قول داده بودم هر کتابی که خواندم را در وبلاگم معرفی کنم. اما تگ معرفی کتاب وبلاگم عدد ۴۷ را نشان میدهد و تگ کتابهای خوانده شده گودریدزم عدد ۱۷۴ را! یعنی حداقل ۱۲۷ کتاب را معرفی نکردهام. گیریم ۲۷ تا از آن کتابها نیاز به معرفی نداشتهاند یا نمیشد معرفی کرد اما بقیه کتابها چه؟ باید همه را به مرور اضافه کنم. اما برای اینکه حال و هوای بایگانی وبلاگم نامرتب نباشد، احتمالا تاریخ پستهای معرفی کتاب را به تاریخ اتمام مطالعه آن کتاب میزنم که به لطف گودریدز همهشان ذخیره شده است. چون پست قدیمی میشود برای دنبال کنندگان ستاره نمیآید و ممکن است در آرشیو هم پیدا کردنش سخت باشد. بنابراین سعی میکنم یکی دو روز به عنوان پست ثابت اول وبلاگ نگهشان دارم.
قول داده بودم که بندهای زیبا و آموزنده هر کتابی را که میخوانم در تگ نقل قول وبلاگم بیاورم. از آن هم تا حد قابل توجهی غفلت کردهام. ان شالله آن هم به مرور اضافه خواهد شد.